سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نیمکت آخر

ستایشگر معلمی هستم که اندیشیدن را به من آموخت نه اندیشه ها را

دفاع مقدس

 

جملات زیبا گیله مرد


پسرم می پرسد : تو چرا می جنگی؟

من تفنگم در مشت

کوله بارم بر پشت

بند پوتینم را میبندم

مادرم آب و آیینه و قران در دست

روشنی در دل من میبارد

بار دیگر پسرم می پرسد: تو چرا میجنگی

با تمام دل خود میگویم

تا چراغ از تو نگیرد دشمن .

 



[ پنج شنبه 93/7/3 ] [ 12:36 صبح ] [ شبنم موحد ]

نظر

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه

الکسا