کودکان هر لحظه ممکن است از والدین درباره منشأ تولد ، چگونگی به دنیا آمدن، جنسیت و... بپرسند. متاسفانه بسیاری از والدین در این هنگام دست و پای خود را گم میکنند و با تشویش و نگرانی به این میاندیشند که آیا فرزند کوچک آنها دچار انحراف خطرناکی شده است؟ بعضی والدین سعی میکنند این قبیل پرسشها را مسکوت بگذارند، برخی نیز پاسخهای انتزاعی و فانتزی به کودک میدهند، اما برخورد درست والدین با این پرسشها چگونه باید باشد؟ فرزندان ما در زندگی چند نوع رشد را تجربه میکنند: رشد جسمانی، رشد شناختی (تغییر در شیوه تفکر)، رشد اخلاقی (شناخت خیر و شر و تشخیص خوبی و بدی)، رشد اجتماعی (جدا شدن فرزند از خانواده و رفتن او به سمت اجتماع)، رشد روانی (اعتماد به نفس، تقویت اراده و ...) و رشد جنسی (تحولات هورمونها و فعالیت غدد جنسی).
[ پنج شنبه 92/9/28 ] [ 10:59 عصر ] [ شبنم موحد ]
برای واگذاری کارهای منزل به کودکان تان نکات زیر را در نظر بگیرید.
کارهای منزل از نظر والدین کارهایی کوچک و تکراری هستند که همیشه در خانه انجام می شوند، اما در نظر بسیاری ازکودکان این کارها بسیار مشکل و ناخوشایندند و معمولا با بحث و جدل های زیادی همراه است.
-هرگز کودکان را دست کم نگیرید: اغلب والدین کارهایی را که کودکان قادر به انجام شان هستند پایین تر از حد واقعی در نظر می گیرند. آن ها حتی ممکن است کارهایی را برای کودکانشان انجام دهند که خود آن ها به خوبی قادر به انجامش هستند.
-وظایفی را واگذار کنید که مناسب سن کودکان باشد: اگر وظیفه ای که به او می دهید برای سنش مشکل باشد، ناامید و دلزده خواهد شد. اما اگر کارها طوری باشند که کودک از عهده انجام آن ها به خوبی برآید، به این ترتیب تشویق می شود و می خواهد کارهای بیشتری انجام دهد.
- به خاطر داشته باشید کلید کار «سادگی» است: کودکان خردسال عادت دارند به محدوده کوچکی توجه کنند. بنابراین انجام کارهایی را به او بسپارید که در یک محدوده کوچک باشد تا او را خسته نکند.
- دقیقا مشخص کنید انتظار دارید چه کاری انجام دهد: در واقع به او نشان دهید چگونه این کار را انجام دهد.
- تا جایی که ممکن است کارهای او را اصلاح نکنید: تصحیح کردن، ناخودآگاه این پیام را به کودک منتقل می کند که تلاشش به اندازه کافی خوب نبوده است. بنابراین به جای توجه به مقدار کاری که انجام داده است، به تلاشش توجه کنید و از سرزنش کردن او نیز بپرهیزید. سرزنش کردن سبب می شود کودک تصور کند هرگز نمی تواند شما را راضی نگه دارد بنابراین دست از تلاش بر می دارد. به یاد داشته باشید با گذشت زمان، کودک در کارهایش مهارت پیدا می کند، بر آن ها مسلط می شود و از عهده انجام کارها بهتر بر می آید.
-به جای جملات منفی از جملات مثبت استفاده کنید: مثلا به جای «اگر لباس های مهمانی را در نیاوری...» از این عبارت استفاده کنید «اگر میخواهی بازی کنی اول باید لباس های مهمانی را در آوری.» بدین ترتیب اگر چند بار این جملات را تکرار کنید، انجام این کارها برای کودک به شکل عادت در می آید و دیگر نیازی نیست کارها را مرتب به او یادآوری کنید.
-عواقب اشتباه یا سهل انگاری را بپذیرد: کودک باید از انتخاب خود درس بگیرد. بنابراین کاری کنید عواقب سهل انگاری یا اشتباهش را بپذیرد. به عنوان مثال اگر کودک از جمع کردن اسباب بازی هایش در اتاق پذیرایی سر باز می زند، اسباب بازی ها به مدت دو روز از دسترس او دور نگه داشته شوند، اگر لیوان شیر را می ریزد، به او دستمالی برای تمیز کردن داده شود یا اگر به خاطر اتلاف وقت سرویس را از دست می دهد، با اتوبوس به مدرسه برود.
- در هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید: بروز خشم و عصبانیت فقط کارها را دشوارتر می کند. اگر فرزندتان تمایل ندارد کاری را انجام دهد، به طور واضح و فقط یک بار دیگر کاری را که قرار بوده انجام دهد به او یادآوری کنید. بهتر است این یادآوری نیز همراه با شوخی باشد. مثلا بگویید «لباس های ریخته شده کف اتاق صدات می کنند. کی می خوای جواب شون رو بدی؟!» در مواقعی نیز که فرزندتان کارها را با شلوغ کاری انجام می دهد، به جای بروز خشم، برای او مشخص کنید این شلوغ کاری ها فقط برای یک بار قابل تحمل اند و برای بار دوم تنبیه در پی خواهند داشت.
- تأکید کنید در قبال انجام کارهایش پاداشی دریافت نمی کند: کودک باید بداند مانند دیگر اعضای خانواده وظایفی دارد که باید انجام بدهد، بدون این که انتظار پاداشی داشته باشد. البته تشویق های کلامی را فراموش نکنید و رفتارهای پسندیده فرزندتان را جلوی خودش به زبان بیاورید. این کار باعث می شود با شور و شوق بیشتری دوباره آن کار را تکرار کند و در خاطرش ماندگار شود.
- با همسرتان هماهنگ باشید: اگر تصمیمی گرفتید و از فرزندتان خواستید کاری را انجام بدهد، قاطعیت به خرج دهید و درباره قوانین خانه و انتظارات تان از کودک، به صورت شفاف و واضح با او صحبت کنید.
- فراموش نکنید که خودتان الگوی خوبی برای آن ها باشید: اگر از فرزندتان می خواهید وسایلش را سر جایش بگذارد، خودتان باید در منزل این کار را انجام دهید و وسایل تان را دور و بر خانه پرت نکنید!
[ سه شنبه 92/9/26 ] [ 10:34 عصر ] [ شبنم موحد ]
ناروانی های گویایی کودک را بپذیرید
به احتمال زیاد برایتان مشکل است که درنگ ها و وقفه های گویایی فرزندتان را به راحتی بپذیرید، زیرا شما نگران هستید که مبادا او تا آخر عمرش دچار لکنت شود. حتی اگر تلاش می کنید که نسبت به مشکل گویایی کودکتان واکنش هیجانی نداشته باشید، مع الوصف به ناگزیر، نگرش ها و احساساتی که در وجود شما نهفته است ظاهر گشته ، تأثیر خود را بر کودک خواهد گذاشت.
برای مقابله با این قبیل تأثیرات نامطلوب ، می بایست سعی نمایید که برداشت و ادراک صحیحی از انواع ناروانی های کلامی داشته باشید، چرا که بسیاری از ناروانی های کلامی در زندگی روزمره کاملاً عادی هستند.
درباره تفاوت های فردی در زمینه گویایی مطالعه نمایید.
مواقعی که برایتان مقدور است به صحبت های کودکان و بزرگسالان دیگر ، بخصوص وقتی که با شما صحبت نمی کنند ، گوش دهید و ناروانی های کلامی آنها را بشمارید. به دفعاتی که آنها دچار وقفه زبان می شوند، کلمات یا صداها را تکرار می کنند ، جمله ای را مجدداً بیان می نمایند ، مکث ها و بالاخره صداهای غیر مفهوم و زایدی که حین صحبت از خودشان تولید می کنند کاملاً توجه داشته باشید. با این توجهات ، نسبت به تنوع و فراوانی ناروانی های کلامی در صحبت های عادی آگاهی بیشتری پیدا خواهید کرد. همچنین در مطالعه و بررسی خود، به تعداد و انواع مختلف ناروانی های کلامی که می شنوید دقت نمایید. از مکث ها غالباً برای تأکید ، جلب توجه ، رعایت دستور زبان و یا بهره گرفتن از زمان کوتاه آن برای فکر کردن استفاده می شود. لذا این قبیل مکث ها به عنوان وقفه های کاملاً طبیعی در صحبت کردن محسوب می شوند. اگر شما به وقفه های کلامی خودتان گوش کنید متوجه خواهید شد که به تدریج نسبت به آنها حساسیت پیدا می کنید. در مجموع این بررسی ها برای شما بسیار جالب خواهد بود، از این جهت که متوجه می شوید چقدر ناروانی های کلامی عادی و یا قابل قبول در صحبت های روزانه مردم وجود دارد.
البته این که کودکتان بیشتر از شما در صحبت کردن وقفه و مکث داشته باشد ، امری است کاملاً طبیعی . شما می بایست متوجه فراوانی ( تعداد ) و چگونگی تغییرات مکث های کودکتان باشید.
بدون شک ، شما شاهد مواقعی خواهید بود که کودکتان ، با روانی و سلاست کامل صحبت کند. این مشاهده ها ( مشاهده صحبت روان کودک ) اطمینان خاطر و تأکید مجددی است برای شما ، و دلیل واضح و شاهد صادقی است بر این که کودکتان واقعاً می داند که چگونه صحبت روان داشته باشد و با استمرار و تمرین و ممارست می تواند گویایی خودش را بهتر و روانتر کند، ولو این که در حال حاضر نمی تواند در همه ی مواقع به طور کامل صحبت کند و البته چنین توقعی نیز نباید از او داشته باشیم . بنابراین ، از شما می خواهیم که با در نظر گرفتن مراتب فوق الذکر ، با نگرشی تازه و متفاوت ، مسئله ناروانی های کلامی کودک را مورد توجه قرار دهید.
صبر و تحمل بیشتری در برابر ناروانی های گویایی کودک داشته باشید.
بعضاً مقدار ناروانی کلامی که ممکن است موجب بی قراری یا عجله و بیتابی شنوندگان شود، آنقدر ناچیز است که توسط شخص دیگر قابل توجه نیست. اگر در مورد شما وضع به گونه ای است که ناروانی های کلامی کودکتان به طور مدوام موجب ناراحتی و بی قراری شما می شود ، بهتر است دامنه صبر و تحمل خودتان را بیشتر کنید.
اگر از خودتان سؤالات زیر را بپرسید ، مطمئناً پذیرش ناروانی های کلامی کودک برایتان راحت تر خواهد بود:
- چرا وقتی که کودک می خواهد مطلبی بگوید و کمی بیش از مدت زمان مورد انتظار شما طول می کشد، ناراحت و برانگیخته می شوید؟
- آیا واقعاً سطح توقع و انتظار شما از کودک در مورد روان صحبت کردن ، خارج از ظرفیت و توانایی او نیست؟
- چرا از او توقع دارید که روان تر از صحبتی که الان می کند، سخن بگوید؟
- آیا این بدان دلیل نیست که به نظر شما بچه های همسن و سال او روان تر صحبت می کنند؟
- و یا به خاطر این نیست که فرزندان دیگر شما از روانی کلامی بهتری برخوردار هستند؟
- چرا او نیز باید به اندازه آنها از روانی و مهارت کلامی برخوردار باشد؟
- آیا این بدان جهت نیست که شما نمی خواهید با صبر و حوصله ، وقت بیشتری صرف کرده ، به حرفهایش گوش کنید؟
بهترین شیوه ای که شما می توانید به وسیله آن رابطه خودتان را با کودک نزدیک تر و غنی تر نمایید ، این است که با صبر و حوصله و فرصت کافی به صحبت های او گوش کنید.
- آیا هنوز نگران این هستید که مبادا لکنت او بدتر شود؟
- آیا فکر می کنید که تردید و درنگ های او در صحبت کردن نشانه ای از عقده روانی و یا خود کم بینی است؟
- آیا شما نگران این هستید که وقتی کودک به مدرسه برود، چطور می شود؟
توجه داشته باشید که همه این نگرانی ها و تشویش های شما به سادگی ، مشکل گویایی کودکتان را بیشتر می کند.
به کودک نشان دهید که از ناروانی کلامی او نگران نیستید.
اجازه دهید فرض کنیم که شما بالاخره آماده اید که ناروانی های کلامی کودکتان را همان گونه که هست بپذیرید. این پذیرفتن به چه معناست ؟ بعضی ها به والدین کودکی که لکنت دارد، توصیه می نمایند که ناروانی های کلامی کودک را به کلی نادیده بگیرند. اما ما احساس می کنیم که شما می توانید واکنش های بسیار مثبت و سازنده ای در مقابل صحبت های کودکتان داشته باشید . شما اگر بخواهید به فرد دیگری نشان دهید یا ثابت کنید که رفتار او ( همان گونه که هست) مورد قبول شماست ، چه می کنید ؟ نهایتاً می گویید : من متوجه شدم که او رفتارش این طور است ، اما اهمیتی ندارد ؛ احساس من نسبت به او عوض نشده است ، بیشتر وقت ها اصلاً متوجه آن نمی شوم . شما ملاحظه می کنید که مهارت های گوناگون به نسبت های مختلف در کودکان رشد و توسعه پیدا می کند ، اما به این تفاوت ها توجه چندانی ندارید ، تا این که فاصله ی این تفاوت ها به طور کاملاً محسوس و قابل ملاحظه ای آشکار شود. در این صورت نیز معمولاً کاری انجام نمی دهید ، مگر این که مشکل به طور جدی ادامه یابد.
مادری می گفت : من سعی کردم هر چه بیشتر ، شکسته و بریده صحبت کردن کودکم را بپذیرم . از خودم پرسیدم : زمانی که کودک تازه غذا خوردن با قاشق را یاد می گرفت ، چه واکنش هایی نشان می دادم ؟ یادم آمد که او در جریان استفاده از قاشق چه خراب کاری هایی که نمی کرد ، غذایش را به هر طرف می ریخت و مرتباً لباسهایش را کثیف می کرد. بالاخره چندین ماه متوالی طول کشید تا او تقریباً یاد گرفت که با قاشق غذا بخورد. این مادر می گفت: به خاطر می آورم که آن موقع تصمیم گرفتم در ارتباط با کارهای ناجور کودک در وقت غذا خوردن با قاشق ، اصلاً ناراحت نشوم و او را تنبیه نکنم . من کارهای او را به اقتضای سن او عادی تلقی کردم و حالا از این که موفق شده است به طور کامل از قاشق استفاده کند، خشنود هستم. با گذشت چند هفته از زمانی که او شروع به غذا خوردن با قاشق کرد ، مسئله ریختن ( پاشیدن ) غذا روی لباس و اطراف خودش به مراتب کمتر شد ، ولو این که هنوز هم قادر نبود کاملاً تمیز و مرتب غذا بخورد.
فرزند کوچک این مادر صبور و فهیم ، به تدریج در استفاده از قاشق برای غذا خوردن کاملاً مهارت پیدا می کرد و اگر به ندرت در این کار با مشکل مواجه می شد ، مادرش بدون هیچگونه واکنش هیجانی آن را می پذیرفت. این مادر به این حقیقت پی برده بود که باید نسبت به رشد گویایی و ناروانی احتمالی کلامی کودک نیز چنین بازخورد و واکنشی داشته باشد.
ما قبول داریم که پیروی از این دستورالعمل ها ، بخصوص زمانی که کودکتان دچار لکنت زبان جدی است ، چقدر برای شما مشکل است. اما برایتان بسیار سودمند خواهد بود اگر همواره به خاطر داشته باشید که کودک شما تا آنجا که برایش ممکن است سعی خودش را می کند. وقتی شما عکس العمل هیجانی نشان می دهید ، در واقع او را وادار می کنید که بیش از حد و فوق العاده جدی تقلا کند که لکنت خودش را متوقف نماید، از لکنت داشتن اجتناب بورزد و یا این که آن را پنهان نماید و این کارها و تقلاهای بیهوده ، لکنت او را بدتر می کند. پس سعی نکنید مشکل گویایی او را از آنچه هست پیچیده تر کنید.
[ شنبه 92/9/23 ] [ 10:25 عصر ] [ شبنم موحد ]
آنقدر با چشم هایم آب میدهم .....
[ پنج شنبه 92/9/21 ] [ 11:48 عصر ] [ شبنم موحد ]
) خـودت تـصـمـیم بگیر:
کودک و دوستش در اتاق مشغول بازی هستند. سر و صدای آنها باعث اذیت و آزار شماست، بهتر است بگویید: "بچه ها تصمیم بگیرید یا بی سر و صدا بازی کنید، یا از اتاق خارج شوید." اگر بعد از 5 دقیقه هنوز سر و صدا ادامه داشت، بگویید: "خوب می بینم تصمیم گرفتید که از اتاق بیرون بروید." این جمله، شما را از داشتن نقش منفی نجات می دهد، زیرا آنها می دانند این تصمیم آنها بوده که منجر به این نتیجه شده است. به این ترتیب کودک مسئول عمل خودش است.
اگر می خواهید لفظی را به کودک بیاموزید، کار خوب و بد را برایش مشخص کنید. به او بیاموزید ما کار خوب و کار بد داریم ، نه بچه خوب و بچه بد. هدف از وضع قوانین، آموزش رفتارهای مناسب است نه تنبیه کودک. اگر چه به رفتار ناپسند او اعتراض می کنید ولی محبت خود را به او قطع نمی کنید.
اگر کودک کاری را انجام می دهد که باعث رنجش شماست، به او بگویید که دچار مشکل شده اید. مثلا ً به او بگویید: "صدای بلند تلویزیون باعث می شود دچار سردرد شوم" و ازاو بخواهید در حل مشکل به شما کمک کند. در این صورت او که خود را دشمن شما نمی بیند خود را موظف می داند کاری انجام ندهد که برای شما مشکل آفرین باشد. اگر به رضایت خاطر شما اهمیت دهد، رفتار بد را خاتمه خواهد داد.
وقتی کودک عصبانی است جملاتی را به کار می برد تا دیگران را متوجه احساس خود کند. مثلا ً می گوید: "از تو متنفرم" یا "خیلی بدی." این تنها جملاتی است که همه ذهن او را پرکرده. شما می توانید به او کمک کنید تا جمله مناسب را به کار ببرد.
" افراد متفاوت، نـیازهای متفاوتی دارند. اغلب کودکان در اعتراض به والدین می گویند: "عدالت را رعایت کنید و منصف باشید" و این جملات زمانی مطرح می شوند که کودک می خواهد وسیله خاصی برایش تهیه شود؛ صرفاً به این دلیل که برای برادرش تهیه شده است. باید به کودکان بیاموزیم "انصاف و عدالت این است که هر فرد، هر چه را نیاز دارد تهیه کند. اگر شما به عینک نیاز داری و خواهرت به کفش، هر کدام وسایل مورد نیاز خود را خریداری خواهید کرد و این است اجرای عدالت. گمان نمی کنم زمانی که خواهر شما به عفونت گوش مبتلاست و آنتی بیوتیک مصرف می کند لازم باشد شما هم آنتی بیوتیک مصرف کنی"!
گاه والدین به رفتار کودک انتقاد می کنند، زیرا آن رفتار تأثیر بدی بر بزرگترها داشته است. در صورتی که رفتار کودک، نشان دهنده احساس درونی اوست و والدین وظیفه دارند احساس کودک را درک کنند. کودک 6 ساله ای که نمی داند چه می خواهد و گریه می کند ، یا کودک 4ساله ای که از محدود شدن در صندلی اتومبیل ناراحت است و گریه می کند ، هر دو متناسب سنشان عمل می کنند؛ اگر چه ما انتظار داریم رفتار آنها ما را آزار ندهد. به جای اینکه به کودک بگویید "مناسب سن خودت عمل کن" بگویید: "به نظر می رسد خیلی عصبانی هستی"، "می دانم وقتی چنین اتفاقی برایت افتاده بسیار ناراحت شده ای" این جملات به کودک آرامش می دهد و شرایط را قابل تحمل خواهد کرد.
دست انداختن کودک اگر چه ظاهراً شرایط را شاد می کند ولی در واقع به شدت مخرب است. هنگامی که کودک عصبانی است، خندیدن به او باعث می شود احساس بدتری پیدا کند. شما به عنوان والدین کودک وظیفه دارید او را حمایت کنید نه اینکه باعث اذیت و آزار او شوید. اگر چنین منظوری ندارید هنگامی که کودک ناراحت است شاد نباشید.
با مقایسه کـودکـان، آنـهـا احـسـاس مـی کـنـنـد در مرتبه پایین تری قرار گرفته اند و این راه مناسبی برای وا داشتن آنها به فعالیت نیست. زمانی که کودک خود را پایین تر از دیگری احساس کند ، روحیه خود را می بازد و دست از فعالیت خواهد کشید. شما باید ضعف و قوت کودکان را بپذیرید و آنها را بر اصلاح رفتار خودشان تشویق کنید.
علی رغم تمام توجه شما به محافظت از کودک، به کار بردن این نوع جملات باعث می شود کودک بیفتد، زیرا به او القا می کنید منتظرید که او به زمین بخورد و این برای کودکی که تلاش می کند مستقل باشد بسیار مضر است. بهتر است در این موارد بگویید: "قبل از دویدن از محکم بودن بند کفش هایت مطمئن باش." در این صورت شما در مورد اشکال کفش صحبت کرده اید نه ناتوانی کودک.
چرا سوالی را می پرسید که خودتان جواب را می دانید؟ انتظار دارید کودک چه پاسخی بدهد؟ وقتی می پرسید: لباست را کجا پرتاب کردی؟ لبخندی موذیانه می زند و می گذرد. اگر از رفتار او رنجیده اید بگویید: "من متاسفم که مجبورم برای بار سوم تکرار کنم که لباست را روی چوب لباسی آویزان کن."
به کودکان باید نه وعده داد و نه وعده از آنها گرفت. روابط ما با فرزندانمان باید بر اساس اعتماد و اطمینان باشد.
پدر یا مادری که در استفاده از سخنان نیشدار و طعنه آمیز استعداد ذاتی دارد، خطر و تهدیدی جدی برای سلامت روانی کودک به حساب می آید. این پدر یا مادر جادوگری است که از واژه ها استفاده می کند و با بیان این واژه ها، مانعی در برابر ایجاد ارتباط موثر برقرار می کند و مانع از پدید آمدن رابطه ای مثبت بین پدرومادر با کودک می شود. " آخر چند بار باید یک چیز را تکرار کنم ؟ مگر تو کری ؟ پس چرا گوشت به من نیست؟ ..."
[ چهارشنبه 92/9/20 ] [ 10:54 عصر ] [ شبنم موحد ]
آموختن روشهای محافظت از خود، شاید مهمترین کاری باشد که والدین برای فرزندانشان انجام میدهند؛ حتی مهمتر از فراهم کردن خورد و خوراک و پوشاک مناسب.
البته همین مهمترین وظیفه، سختترین هم هست؛ چون اگر قرار باشد همه خطرات پیرامون کودک را به او توضیح بدهید، این کار آثار روانی نامطلوبی به جا میگذارد. در واقع کودک دیگر به هیچ چیز و هیچ کس اعتماد نخواهد داشت و یک احساس اضطراب و ترس همیشگی، با او همراه خواهد بود.
اما اگر از گفتن این خطرات صرفنظر کنید، باز هم این کارتان عواقب خاص خودش را خواهد داشت. به گفته کارشناسان، در چنین مواردی باید خیلی حساب شده و منطقی با بچهها صحبت کرد. بهترین راه این است که خطراتی را که در کمین بچههاست با زبانی قابل فهم برای آنها توضیح داد و بلافاصله روشهای پیشگیری از این خطرات را هم به آنها آموزش داد.
هیچ گاه نباید برای هوشیار کردن کودکان قصههای ترسناک برای آنها تعریف کرد چون این داستانها بچهها را در وحشت و اضطراب رها میکند و هیچ راهحلی به آنها یاد نمیدهد. در این خصوص میتوان به 10 مهارت مهمی که پدران و مادران وظیفه دارند به فرزند خود آموزش بدهند، اشاره کرد.
1.احساس امنیت
باید به فرزند خود بیاموزید که هر انسانی حق و حقوقی دارد؛ از جمله حق نفس کشیدن، حق زنده ماندن و بسیاری حقوق دیگر. کودک باید بداند که حق امن ماندن و امنیت داشتن جزو حقوق طبیعی اوست و دیگران وظیفه دارند این حق او را به رسمیت بشناسند و رعایت کنند.
2.محافظت از بدن خود
کودک باید بداند که صاحب تمام بدن خود است و کسی حق ندارد بدون رضایت او و والدیناش، بدن وی را لمس کند.
3.کمک گرفتن از دیگران در برابر باجگیرها
افرادی که از بچهها باجگیری میکنند از لحاظ روانی افرادی ترسو هستند که در برابر جمع هراسان میشوند و پا به فرار میگذارند. باید به کودک خود آموزش دهید که در چنین مواردی از دوستان نزدیک خود کمک بگیرد و حتما مساله را با مسوولان مدرسه یا با پدر و مادر در میان بگذارد. البته حتما به کودک بگویید در مواردی که باجگیرها برای او تهدید جانی داشتند مقاومت نکند. گاهی بچهها از ترس اینکه به خاطر از دست دادن وسایلشان توسط والدین خود تنبیه شوند، به هیچ عنوان تسلیم نمیشوند و این بسیار خطرناک است.
4.گفتن حقیقت
اگر با فرزند خود مرتب صحبت کنید و همیشه به او یادآور شوید که پشتیبان همیشگی او در زندگی هستید، کودک هم یاد میگیرد مشکلات و رازهای خود را با شما در میان بگذارد و از شما کمک بگیرد.
5.مورد قبول قرارگرفتن
اگر فرزند شما مسالهای را که او را آزار میدهد یا باعث اضطراب او میشود برای شما تعریف کرد حتی اگر خیلی هم پیشپا افتاده بود هیچگاه به او نخندید یا واکنشی نشان ندهید که او احساس حماقت کند چون این کار شما باعث میشود کودک کمکم مشکلات خود را بروزندهد و اگر زمانی مورد آزار و اذیت واقعی هم قرار گرفت با شما مشورت نکند.
6.رازدار نبودن
همیشه برنامههای تلویزیونی بچهها یا حتی خود والدین، کودکان را به رازدار بودن تشویق میکنند و به کودکان میآموزند این رازداری باعث اعتماد دیگران به آنها میشود اما باید به فرزندان خود تاکید کنید که هیچ رازی نباید بین آنها و افراد بزرگتر دور از چشم والدین وجود داشته باشد چون اکثر افرادی که کودک آزاری میکنند، به کودک میگویند بوسیدن یا تماس بدنی بین ما، رازی است که غیر از ما دو نفر کسی نباید آن را بفهمد.
7.مهارت " نه " گفتن
برخی والدین به فرزندان خود میآموزندکه همیشه باید به حرف بزرگترها گوش کرد و همیشه حق با بزرگترهاست اما در واقع، این آموزش کاملا غلط است و کودک باید یاد بگیرد که گاهی هم به خواستههای دیگران «نه» بگوید چون در غیر این صورت کودک خود را تسلیم هر نوع خواسته بیمارگونه و آزاردهندهای خواهد کرد.
8.مخالفت با تماس بدنی
هر کودکی باید بداند که هیچ کس حق ندارد او را به زور ببوسد یا در آغوش بگیرد. باید به فرزند خود بیاموزیم که اگر فردی او را مجبور به انجام چنین کارهایی کرد، حتما به پدر و مادر یا بقیه اعضای خانواده اطلاع دهد.
9.صحبت نکردن با غریبهها
کودکان هیچگاه نباید با افراد غریبه صبحت کنند یا هدیهای از آنها دریافت کنند حتی یک شکلات یا آدامس. البته به کودک خود آموزش دهید که گاهی استثناهایی هم وجود دارد. مثلا اگر در خیابان گم شد، باید پیش مغازهدارها یا پلیس برود و از آنها کمک بخواهد.
10.قانونشکنی
[ شنبه 92/9/16 ] [ 9:18 عصر ] [ شبنم موحد ]
کودک شما بیش از هر چیز دیگری نیازمند آن است که بداند، در دورها و یا شاید هم در نزدیکی های خانه او جایی هست که نامش کتاب فروشی است. او می تواند به آن جا مراجعه کرده و کتابی را که می خواهد بخرد یا سفارش بدهد.مهم تر از آن این که می تواند به آنجا مراجعه کرده و کتاب های جدیدی را مورد بررسی قرار دهد. باز هم مهمتر از همه این که شما فرصت خرید کتاب های خوب را برای کودکان دیگر فراهم می کنید. زیرا وقتی کتابی را سفارش می دهید، کتاب فروش علاوه بر سفارش شما تعدادی نیز برای معرفی و فروش به دیگران سفارش می دهد. چرا که اصولاً سفارش و به خصوص پافشاری در سفارش کتاب، نشانه آن است که این کتاب، کتاب خوبی است. پس می توان آن را به دیگران نیز توصیه کرد تا بخوانند. پس شما با سفارش خویش فرصت مناسبی را برای دیگران فراهم می کنید تا از بهترین کتاب ها بهره مند شوند.اگر شما به همراه کودک خود به کتاب فروشی رفته و کتاب های مورد توجه او را برایش سفارش بدهید:یعنی شما برای مطالعه کتاب کودک خود ارزشی بیش از خرید اتفاقی کتاب در نظر دارید. لذت خرید کتاب را از او دریغ نداشته اید. وقتی کودک شما در انتظار کتاب مورد علاقه خویش است، در ذهن خویش پیرامون عنوان کتاب به رویا پردازی روی آورده و این بزرگ ترین عمل رشد تخیل کودک شما خواهد بود. ادامه مطلب...
آن چه که باید بدانیم......
[ یکشنبه 92/9/10 ] [ 10:18 عصر ] [ شبنم موحد ]
ورود نوزاددوم به خانواده برای کودکاول، بحران بزرگی را به وجود میآورد. او که تا آن زمان مورد توجه والدین بودهاستبا آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر میبیند و احساس ناخوشایندی پیدامیکند . از یک طرف دوست دارد به او بپیوندد و از طرفی احساس میکند جایگاهخود را از دست داده است. حالا برادر یا خواهر جدید، مرکز توجه والدین شده است. پسروی تخت او میخوابد، او اصرار دارد شیشه شیر را در دهانش بگذارد، نوزاد را در بغلگرفته محکم میفشارد
ورود نوزاددوم به خانواده برای کودکاول، بحران بزرگی را به وجود میآورد. او که تا آن زمان مورد توجه والدین بودهاستبا آمدن نوزادی دیگر موقعیتش را در خطر میبیند و احساس ناخوشایندی پیدامیکند . از یک طرف دوست دارد به او بپیوندد و از طرفی احساس میکند جایگاهخود را از دست داده است. حالا برادر یا خواهر جدید، مرکز توجه والدین شده است. پسروی تخت او میخوابد، او اصرار دارد شیشه شیر را در دهانش بگذارد، نوزاد را در بغلگرفته محکم میفشارد
حسادت که در بین همه اقشار و طبقات اجتماعی و در همه سنین وجوددارد، یکی از رفتارهای شایع کودکان و نوجوانان است. نوع و میزان و شدتحسادت، به زمان و مکان و سن و جنس کودک بستگی دارد. درباره حسادت تعاریف متعددیارائه شده است که به دو مورد آن اشاره میشود. حسادت: واکنش کودک نسبت به از دستدادن محبت واقعی یا ذهنی والدین و نزدیکان که به صورترفتارهای مزاحم بروز میکند. تعریف دیگر حسادت: نوعی خشم یا ترس که از احساس حقارت و محرومیت یا اضطراب حاصل میشود.. گاهیاوقات حسادت خود را به صورت تغییر رفتار خود نشان میدهند. مثلا رختخواب خود را ترمیکنند و یا به مکیدن شست خود مبادرت میورزند و گاهی اوقات از خوردن غذا خودداریمیکنند و یا از برخورد با اشیاء ترس نشان میدهند. از جمع، گوشهگیری وتظاهر به بیاعتنایی میکنند، با رقیب خود دشمنی و بدرفتاری میکنند و از شخص موردعلاقه دوری میکنند.
هدف بچهها از اجرای این گونه اعمال، جلب توجه مادر ومنحصر نمودن علاقه و محبت او نسبت به خویشتن است. در حقیقت آنها از این وسیله دفاعیبرای برخورد با موقعیت نامطلوب استفاده میکنند. حسادت در میان بچهها در سالهایسوم و چهارم زندگی بیش از سایر اوقات است..
او را با مسئولیت نگهداری نوزاددرگیر کنید. از او بخواهید پوشک نوزاد را برایتان بیاورد. وقتی شما در اتاق نیستیداو را سرگرم کند. هنگامی که نوزاد گریه میکند آرام به پشت نوزاد بزند و او را ساکتکند، اگر اصرار دارد نوزاد را در آغوش بگیرد با رعایت نکات ایمنی این اجازه را بهاو بدهید. این که کودک 5 ساله به نوزاد حسادت کند امری طبیعی است.
او مجبوراست شرایط جدیدی را تحمل کند. از این پس در هر آنچه داشته، باید با دیگری شریک شود. احساس او را درک کنید. اوقاتی را به او اختصاص دهید. حتی زمانی خیلی کوتاه او را درآغوش بگیرید. اگر عادت داشته روی زانوی شما بنشیند باز هم این امکان را در اختیارشقرار دهید. توصیهای که به والدین میشود، این است که قبل از تولد فرزند دومتمام مسائل را برای بچهاول توضیح دهندو اثرات مثبت برادر و خواهر داشتن و اثرات منفیتنهایی را برایش بیان کنند. از طرف دیگر بعد از تولدفرزند دوم این مساله را رعایت کنندکه تمام حواسها و ذهنها عطف به بچه دومنشود و در تمام کارها ازبچه اول کمک گرفته و آن را در بزرگ کردن بچه دخیل کنند.
اهمیت دادن به کودکو نظرخواهی از او این احساس را در کودک به وجود میآورد که هنوز برای خانوادهاشعزیز و محترم است و احساس بزرگی میکند. برای کودکی که به نوزاد جدید و حسادتمیکند راههای زیر را پیشنهاد میکنیم:
او را در فعالیتهای مربوط بهشیرخوار شرکت دهید تا احساس طرد شدن نکند. رفتارهای مناسب کودک را تشویق کنید؛ مثلابگویید از این که در عوض کردن لباس کوچولو به من کمک کردی متشکرم. تو خیلی خوب کمکمیکنی. به او یاد بدهید چگونه نوزاد را بغل کند و در طول روز به او اجازه بدهیدنوزاد را در آغوش بگیرد. واکنشهای نوزاد را برایش توصیف کنید، مثلابگویید: او دوست دارد تو به آرامی با او رفتار کنی. این توضیحات موجب بهتر شدنروابط بین آنان و لذت بردن از وجود یکدیگر خواهد شد. به علاوه زمانی که خانواده وبستگان شما فرزند جدید راملاقات میکنند به آنها یادآوری کنید که به کودک بزرگتر نیز توجهکنند.
زمانی را در طولروز به کودک اختصاص دهید و حتی سعی کنید چند دقیقهبا او تنها باشید. احساس خود را به کودک نشان دهید و به او بگویید که دوستش داریدتا او نیز احساسات خود را برای شما بیان کند.
کودک بایستی بفهمد که آسیب رساندن به نوزاد پذیرفتنی نیست و با انضباط خاصی با او برخورد خواهد شد. در صورتی که با رعایت نکات گفته شده، همچنان با کودک خود درباره فرزند جدید مشکل دارید، بهتر است از مشاوران روانپزشک و یا روانشناس کودک بهره بگیرد
[ پنج شنبه 92/9/7 ] [ 11:8 عصر ] [ شبنم موحد ]
فرزندی دارم که بشدت از جمع گریزان است. نمی داند در حضور مردم چگونه باید رفتارکند،صورتش به شدت سرخ می شود. رفتارش در خانه و مدرسه متفاوت است و هیچ وقت ازحق خود دفاع نمی کند. کمرویی مقوله ای ناروشن است، هر چه نزدیکتر به آن بنگریم. تنوع بیشتری در آن مشاهده می کنیم.بنابراین قبل از آن که درباره نحوه مقابله با آن فکر کنیم، باید از مضمون کمرویی شناخت بیشتری داشته باشیم.
تعــــریف کمــــرویی
کمرویی، صفت فردی است که به خاطر ترسویی،احتیاط کاری و عدم اطمینانش،نزدیک شدن به آن مشکل است.فرد کمرو هشیارانه از مواجهه با افراد یا چیزهای مشخص یا انجام کاری همراه آنان بیزار است. در گفتار یا کردار خود ملاحظه کار است،از ابراز وجود بیزار است و به طور محسوسی ترسوست.ممکن است فرد کمرو کناره گیر یابی اعتماد ویاازخمیر مایه ی دیگری باشد: شخصیتی پرسش انگیز، بی اعتمادومشکوک. فرهنگ لغت، کمرویی رابه عنوان ناراحت بودن در حضوردیگران تعریف می کند.امابه نظرنمی رسد که این تعریف مطلب زیادی به آنچه عموماَدرباره کمرویی می دانیم بیفزاید هیچ تعریف واحدی کفایت نمیکند. زیرا کمرویی برای افراد مختلف دارای معانی متفاوت است.کمرویی شرایط پیچیده ای است که آثارمختلفی بر جای می گذارد، از ناراحتی مختصر تا ترس بی مورد از مردم و روان رنجوری حاد.
علل کمـــــــــرویی
کمرویی علل مختلفی دارد، بعضی از آنها از این قرارند:
• وجود فــــرد کمرو در خانواده مثل پدر،یا مادر کمـــرو و الگوگیری کودک از او
• تحقیــــر کـــودک در خانه و مدرسه
• برچسب کمـــرویی بر کـــودک زدن و تلقین کمــــرویی به او
• مقایسه کـــودک با دیگــــران
• توقــــع بیش از حد از کـــودک داشتن
• تجارب منفــــی کـــودک در موقعیتهای مختلف
• نقل مکان هـــای مکــــرر خانواده
• تـــــرتیب توالد
• طلاق یا مـــرگ یکی از والــــدین
• آرمان گــــرایی والدین و یا جامعـــــــه
[ چهارشنبه 92/9/6 ] [ 11:5 عصر ] [ شبنم موحد ]
خیلی جذابه که آدم از روی نقاشی های کودکش پی به احساسات درون او ببره! اگه شما هم علاقه به تفسیر نقاشی های کودکانتونو دارین این مطلب کمکتون میکنه.
? نمادهای اصلی اندامها
? سر
معرف مرکز شخصیت، قدرت فکری و عامل اصلی کنترل فشارهای درونی است. کودکان، همیشه سرهای بزرگ ترسیم میکنند؛ ولی اگر سر، زیاد بزرگ باشد، نشانگر آن است که من کودک، بیش از حد طبیعی است.
? صورت
چون بسیار اهمیت دارد، بیشتر تنها کشیده میشود. کودکان پرخاشگر، جزئیات آن را به حد اغراقآمیزی بزرگ، ترسیم میکند؛ در حالی که کودکان خجالتی، جزئیات را از نظر میاندازند و فقط دایره? صورت را ترسیم میکنند.
? دهان و دندانها
ممکن است معنی نیاز به مواد خوراکی را نمایان سازد و نیز به معنی پرخاشگری است. اگر لبها بسته باشند، نشاندهنده? تنش و فشار است. چانه نیز تمام قدرت مردانگی است.
? چشمها
اجتماعی بودن کودک را نشان میدهد. کودکان خودستا، چشمها را با حالتهای درنده و وحشی میکشند. چون چشمها ارزش زیبائی نیز دارند؛ بنابراین دختران چشمها را خیلی بزرگ میکشند.
? دستها و بازوها
در دوران اولیه? زندگی کودک برای شناخت محیط اطراف زیاد بهکار میرود. در مرحله بعد، بهعنوان پیشرفت ”من“ و سازگاری اجتماعی بهکار میآید. کودکان ضعیف و درونگرا، بیشتر برای آدمک، پا نمیگذارند و یا او را به حالت نشسته، نقاشی میکنند.
[ یکشنبه 92/9/3 ] [ 9:52 عصر ] [ شبنم موحد ]