نوزاد کوچولوی شما در مقابل گرما و سرما توان مقاومت ندارد. بدن افراد بالغ در مقابل سرما، با نشان دادن واکنشی که با لرزش توأم است، حرارت خود را متعادل میسازد، در صورتی که بدن نوزاد از انجام چنین واکنشی ناتوان است.
به عبارت دیگر درجه حرارت بدن بزرگسالان همیشه در 37 درجه سانتیگراد ثابت میماند، زیرا در بدن سیستم تنظیمکننده بسیار دقیقی وجود دارد که اگر مثلا از یک اتاق خیلی گرم به محیطی که حرارت آن فقط 10 درجه است برویم، در دمای داخلی بدن ما تغییری حاصل نخواهد شد. اما این سیستم در بدن نوزاد هنوز کامل نشده است، در نتیجه حرارت بدن او تابع تغییر حرارت خارجی محیط می باشد و تقریبا هیچگونه عکسالعملی در مقابل گرما و سرمای محیط از خود بروز نمیدهد.
علاوه بر این سطح پوست بدن نوزاد به نسبت وزنش در مقایسه با افراد بالغ، سه بار بیشتر است. بنابراین بدنش سه برابر بزرگسالان در معرض سرما و گرما قرار میگیرد.
چربی بدن کودک کمتر از ما است (چربی در حد فاصل پوست و گوشت قرار دارد) و نیز کمتر از ما فعالیت و جنب و جوش میکند، لذا بیشتر از بزرگسالان در معرض خطر سرما قرار دارد.
مقاومت کودک در مقابل گرمای محیط کمی بیشتر از ما است، زیرا بدن او قادر به عرق کردن است، در ابتدا کمتر، ولی رفته رفته بیشتر و بهتر، و این امر موجب خنک شدن بدن او میگردد.
نوزاد انسان با تنفس تند و سریع در مقابل گرمای محیط مقاومت میکند. اما باید دانست که گرما یک خطر جدی برای کودک در بر دارد. عرق کردن نوزاد در اثر گرما، موجب میگردد که دچار کم آبی بدن گردد. کم آبی در نوزادان خیلی بیشتر از بزرگسالان اهمیت دارد، زیرا هر نوزاد به میزان 10 تا 15 درصد وزن بدنش نیاز به آب دارد، در صورتی که این میزان در بدن یک فرد بالغ فقط 2 تا 4 درصد است. به همین دلیل غذای کودک را معمولا به صورت مایع تهیه میکنند.
باید دانست که کمترین کاهش آب در بدن نوزاد، مشکلات فراوانی را در مورد سلامت او موجب خواهد شد. این مشکلات بهخصوص در هنگام اسهال و استفراغ خطرناکتر است. یکی از عواملی که نشان میدهد آب تا چه اندازه برای نوزاد اهمیت حیاتی دارد، تعداد نوزادانی است که دچار گرمازدگی میشوند.
گرمازدگی مختص تابستان نیست، بلکه در فصل زمستان نیز امکان بروز این ناراحتی وجود دارد. این مشکل اغلب در مورد نوازدانی مشاهده میشود که مادران شان بیش از اندازه به آنها لباس میپوشانند. مادر برای اطمینان بیشتر از گرم نگه داشتن طفل، بیش از حد لازم لباس به تن کودک خود میکند. این امر موجب گرمازدگی طفل در زمستان میگردد.
علاوه بر گرمازدگی، اگر لباس کودک به حدی زیاد باشد که موجب عرق کردن وی شود، پوست کودک عرقسوز خواهد شد. ممکن است دست کودکی را که بیش از اندازه لباس به او پوشانده شده لمس کنید و به نظرتان چنین بیاید که دستش خنک است، اما باید بدانید که اغلب دست نوزاد از بدنش سردتر است.
زمانی که هوا خیلی گرم است، پوشاندن یک پیراهن نخی نازک و شلوارک یا شورت نخی به نوزاد کافی است و باید یک شیشه آب خنک دم دست گذاشت و مرتب به او آب داد. اگر چنانچه هوا بیش از حد معمول گرم باشد، میتوان سر کودک را با آب ولرم کمپرس کرد.
زمانی که کودک کمی بزرگتر شد، از پوشاندن لباس زیاد به او خودداری کنید، زیرا اگر در خارج خانه خیلی لباس پوشیده باشد، با توجه به فعالیت مداومی که میکند، بدنش گرم میشود و لباس اضافی خود را در میآورد و در اثر تعریق و برخورد باد به بدنش، سرما میخورد. در منزل هم اگر لباس زیاد پوشیده باشد و آپارتمان گرم باشد، احساس خستگی میکند.
[ جمعه 94/3/8 ] [ 11:37 صبح ] [ شبنم موحد ]
انسانها ذاتاً علاقهمندند که دیگران به آنها احترام بگذارند و این مسئله شامل هم? طبقات، از بزرگسال تا خردسال میشود. کودکان هم که سرمایههای عظیم و ارزند? جامعهاند، از این قاعده مستثنا نیستند. بهخصوص اگر این اکرام و اظهار محبت به آنها در مقابل دیگران باشد.
به کودکان احترام بگذارید
احترام به دیگران، یکی از عوامل مهم در جذب و اطاعت آنهاست و این مسئله دربار? کودکان بیشتر صادق است. اگر پدر و مادری به فرزند خود احترام بگذارند، در تربیت او موفقترند. چون کودکان دراینصورت بهتر به سخنان و نصایح والدین خود گوش میدهند؛ اگر به شخصیت آنها بیاحترامی یا توهین شود، این رفتار دشمنی و کین? آنها را به همراه خواهد داشت.
در روانشناسی همه رفتارهای انسان یک معنی و توجیه دارد و آنهم فرار از حقارت است. بنابراین اکرام کردن و بزرگ دانستن، همه تربیت خواهد بود. اکرام کردن همان رفتاری است که به موجب آن احساس بزرگ و محترم بودن در فرد پدید میآید و در او باور خوبی نسبت به خودش ایجاد میشود و محصولات شیرینی چون عزت و اعتماد به نفس به بار میآورد.
حال اگر میخواهید فرزند خود را بسیار متشخص و با اعتماد به نفس بار بیاورید کاملا جدی و مثل یک انسان بزرگ و محترم با او رفتار کنید. بهطور مثال وقتی وارد خانه میشوید همانگونه که با همسرتان سلام و احوالپرسی میکنید با کودکتان هم احوالپرسی کنید. وقتی نام او را صدا میزنید اسمش را کامل و محترمانه صدا بزنید. حتی وقتی که قصد تنبیه یا دعوا کردن او را دارید از هر گونه اقدامی که موجب تحقیر و خجالت کشیدن او شود خودداری کنید. تنبیه بدنی به شدت موجب تحقیر انسان میشود .در اغلب موارد آنچه موجب گریه کودک میشود درد حاصل از تنبیه نیست بلکه درد حاصل از حقارت است. بنابراین هرگز رفتاری از خود بروز ندهید که موجب تحقیر او شود.
فرزندان والدینی که به کودک خود بیاحترامی نمیکنند، اعتماد به نفس بیشتری دارند. بنابراین هرگز کودک خود را با دیگران مقایسه نکنید.
همیشه سعی کنید فرزندان خود را همانگونه که هستند، یعنی با نقاط قوت و ضعفی که دارند، بپذیرید. همواره آنان را در ارتقای نقاط قوت و اصلاح نقاط منفی حمایت کنید. این یکی از بهترین شیوههای احترام گذاشتن به آنهاست.
دین ما، توجه به نیازهای معنوی و تأمین احتیاجات روانی کودک را به طرز ظریفی پیش بینی کرده است. از این روست که تکریم و رعایت احترام کودک به عنوان یک حق مسلم بر عهد? والدین و دیگران، مورد تأکید قرار گرفته است. زیرا که دور? کودکی مهمترین دور? زندگی انسان و دور? شکل پذیری و اثر پذیری اوست. هر چه در کودکی در قالب انسان ریخته میشود شخصیت فردای او را میسازد.
پیامها و نتایج اکرام کودکان
احترام به کودک یکی از عوامل مهم در رشد شخصیت کودک است که او را فردی باشخصیت، مسئولیت پذیر، دارای اعتماد به نفس قوی و خلاق میگرداند، تصور مثبتی از خویشتن پیدا میکند و روح شرافت و بزرگواری را در کودک پرورش میدهد.
یکی از علل اساسی اختلالات رفتاری کودکان، فقدان محبت و احترام کافی از ناحیه والدین است.
پیامبر اکرم (ص) عملاً احترام زیادی برای کودکان و نوجوانان قایل بودند. رفتارها، عملکرد و شیوههای برخورد ایشان با کودکان و نوجوانان بهترین الگوی رفتاری برای خانوادههاست. اگر مردم به شیوه ایشان در برخورد با کودکان و نوجوانان عمل کنند، از بسیاری اختلالات و مشکلات روحی و روانی کودکان و نوجوانان پیشگیری خواهد شد.
شیوههای عملی تکریم کودکان و نوجوانان مانند سلام کردن، همبازی شدن، همصحبت شدن و … راهنمای خوبی برای همه والدین است.
[ چهارشنبه 94/3/6 ] [ 11:40 صبح ] [ شبنم موحد ]
کودکان میتوانند برای مقابله با اضطراب و ناکامی، از روشهای دفاعی مانند کنارهگیری، انکارکردن، سرکوبی و فرافکنی استفاده کنند. کودک یاد گرفته همیشه از موقعیتها و شرایط ناراحتکننده و محرکهای آزاردهنده، کنارهگیری کند تا در آرامش باشد. مکیدن انگشتان و شبادراری، از علائم اضطراب است که حتی در سنین نوجوانی هم اتفاق میافتد. درواقع وقتی کودک نتواند راههایی را برای مقابله با اضطراب بجوید، مجبور میشود به زمان خردسالی برگردد. در مرحلهی انکار، منکر واقعیت است و آنچه اتفاق افتاده را بهنوعی سرپوش میگذارد.
در مرحلهی سرکوبی، تلاش او در جریان فراموشی حالتهای اضطراب، بهکار میرود تا بهتدریج آنرا از ذهن خودآگاهش دور سازد اما در مرحلهی فرافکنی، هر حادثه و اتفاقی که در زندگیاش رخمیدهد را به دیگران نسبتمیدهد. درنتیجه کودکانی که تمایل شدید به استفاده از مکانیسمهای دفاعی در برابر اضطراب دارند، نمیتوانند از روابط سالم عاطفی و ذهنی برخوردار باشند.امروزه اضطرابهای اجتماعی کودکان، بیشتر بهچشم میآید و عامل فرار کودک از اجتماع، مردم، دوستان، مجالس و میهمانیهاییست که درواقع، با اضطرابهای اجتماعی، بدنی، فکری و رفتاری روبهروست.
نشانههای اضطراب کودک
نشانههای اضطراب کودک در بعد جسمی(فیزیولوژیک) همچون بزرگسالان، با تنفس تند، لرزش دست و پا، گرم شدن و سرخی صورت، گرفتگی صدا و تپش قلب، همراه استکه با آرامساختن، قابل اصلاح میباشد و در بعد فکری (شناختدرمانی) تلاش کودک بر این است که دیگران از او راضی باشند، تأییدش کنند، طردش نکنند و مهم باشد و اگر غیر از این شود، برایش ناخوشایند است.
در بعد رفتاری که (با رفتاردرمانی قابل اصلاح است)، کودک یاد میگیرد خانه برایش مکانی امن است،نیاز به دوست ندارد، از جمع، گریزان و در کوچه و خیابان همیشه سرش پایین است و ترس از نگاه دیگران دارد. بهخوبی نمیتواند سؤال کند و جواب دهد و احساس ناامنی مینماید.
کودکان در طول دورهی زندگیشان، ممکن است افسردگی را تجربه کنند که این اختلال با افزایش سن، در دختران، بیشتر از پسران دیده میشود. افسردگی، زمانی در کودک ایجاد میشود که احساس و تصور بدی از خود داشته باشد و این احساس، زمانیکه به اوج خود برسد، تبدیل به یک بیماری میشود.عوامل خانوادگی و زیستی، بیش از عوامل دیگر در بروز افسردگی نقش دارند.افسردگی کودکی، پیامدهای منفی بسیاری را بههمراه دارد ازجمله افسردگی در ادوار آینده، عدم سازگاریهای اجتماعی، مشکلات تحصیلی و در برخی مواقع حتی اقدام به خودکشی.
نه تنها بزرگسالان افسرده می شوند، بلکه بچه ها و نوجوانان نیز به افسردگی که بیماری قابل علاجی است، مبتلا می گردند. در حدود پنج درصد کودکان و نوجوانان در جامعه از افسردگی رنج می برند. کودکانی که زیر فشار استرس هستند، در معرض خطر بیشتری برای افسردگی می باشند. این کودکان اختلالات توجه، یادگیری یا اضطراب دارند. افسردگی می تواند جنبه خانوداگی داشته باشد. رفتار کودکان و نوجوانان افسرده با رفتار بزرگسالان افسرده تفاوت دارد. علایم زیر می تواند والدین را در شناسایی افسردگی کودکان خود کمک کند:
1- اندوه، اشک و گریه مداوم
2- ناامیدی
3- کاهش انگیزه فعالیت (از فعالیته های مطلوب گذشته نمی تواند لذت ببرد)
4- خستگی مداوم و انرژی تحلیل رفته
5- انزوای اجتماعی و ارتباط ضعیف با دیگران
6- اعتماد به نفس پایین و احساس گناه
7- افزایش حساسیت به خود یا ناتوانی
8- افزایش بیقراری، خشم یا تنفر
9- اشکال در ارتباط با دیگران
10- شکایت های مکرر از بیماری جسمی مانند سردرد و شکم درد
11- غیبت های مکرر از مدرسه و یا عدم انجام تکالیف مدرسه
12- تمرکز ضعیف بر روی مطالب
13- اختلالات عمده در خواب و خوراک
14- سخن گفتن درباره فرار از خانه و یا تلاش در جهت آن
15- افکار یا رفتار دال بر خودکشی
کودکی که معمولا با دوستانش بازی می کرد، حالا بیشتر وقتش را در خانه و بدون انگیزه به تنهایی می گذارند. اموری که قبلا برای کودک نشاط آور بودند، حالا لذتی برای او ندارند. این کودکان از مرگ دم می زنند و می گویند که می خواهند بمیزند. کودکان افسرده در سنین بزرگسالی تمایل بیشتری برای خودکشی دارند.
نوجوانان افسرده ممکن است به سوی مصرف مواد مخدر، داروها و الکل روی آورند. کودکان و نوجوانانی که درخانه و یا در مدرسه مشکلاتی را به بار می آورند، ممکن است واقعا افسرده باشند،ولی خود ندانند. کودکان افسرده همیشه غمگین نیستند بنابراین والدین و معلمین ممکن است ندانند که دردسرهایی که آنها ایجاد می کنند به افسردگی آنها ارتباط دارد.
وقتی که ما مستقیما از این کودکان افسرده بپرسیم، گاهی ممکن است بگویند که غمگین هستند. تشخیص و درمان به موقع برای کودکان افسرده ضروری است. افسردگی یک بیماری جدی است که به کمک روانپزشک کودکان نیاز دارد. درمان کامل شامل درمان فرد و خانواده است. در درمان افسردگی کودکان ممکن است که داروهای ضدافسردگی نیز نیاز باشد.
[ سه شنبه 94/3/5 ] [ 11:34 صبح ] [ شبنم موحد ]
نمی دانیم میانگین هوش کودکان نسل ما با میانگین هوش بچه های امروزی چقدر تفاوت دارد. اما بدیهی است که فراوانی نعمت به بچه های امروزی مهارت هایی را یاد می دهد که نسل ما در سال های جوانی و میانسالی هم از پس آموختن شان برنمی آید. تکنولوژی با سرعت سرسام آوری پیش می رود و برای مایی که اوج مدرن بودن مان در کودکی به آتاری های دستی یا بازی های ابتدایی ویدئویی محدود می شده، پیش رفتن با این سرعت کار ساده ای نیست.
برای کوچولویم موبایل بخرم؟
آوا چهار ساله است. اتاقش را عروسک های رنگارنگ پر کرده اند اما هیچ چیز مثل تلفن همراه مادرش او را سرگرم نمی کند. مادر آوا تصمیم گرفته برای تولد چهارسالگی او برایش یک تلفن همراه هوشمند بخرد. به نظرش با چنین هدیه ای نه تنها او را ذوق زده می کند بلکه با یک تیر دو نشان دیگر هم می زند؛ آوا می تواند از این به بعد با تلفن همراه خودش با مادربزرگش صحبت کند و دلتنگی سرکار بودن پدرش را هم آسان تر تحمل کند و از طرف دیگر بازی هایی که روی گوشی اش نصب می شود، جمله همیشگی «حوصله ام سر رفته!» را از سر او بیرون می کند و به مادرش وقت بیشتری برای رسیدگی به کارهایش را می دهد.
موبایل بازی ممنوع!
با کمی اغراق می توانیم بگوییم که خرید تلفن همراه برای یک کودک چهار، پنج ساله بدترین گزینه ممکن است. بچه ها در این سن نیاز اورژانسی به برقراری ارتباط تلفنی ندارند و از طرف دیگر با چسبیدن به این تکنولوژی آسیب های زیادی را هم به جسم و روان خود وارد می کنند.
- مدام لمس کردن صفحه گوشی هنگام بازی کردن، مفاصل انگشتان را دچار مشکلاتی جدی می کند که درمان کردنش حتی در ابتدای ابتلا هم ساده نیست و بعد از گذشت مدتی درمان این آسیب ها غیرممکن هم می شود.
- حاصل مدام بازی کردن با گوشی، چشمی همیشه خسته است.
- این ابزارها آنقدر دلچسب هستند که بچه ها بعد از مدتی استفاده به آنها اعتیاد پیدا کنند و هر روز ساعت بیشتری را برای بازی با آنها اختصاص دهند، تصور نکنید این بازی ها فرزند شما را باهوش تر می کند. او به مرور علاوه بر مشکلات ذهنی که پژوهشگران ادعا می کنند سراغش می آید، دچار تیک های ظاهری هم می شود.
- بعضی از پژوهشگران معتقدند استفاده درازمدت از تلفن همراه، روی مغز تاثیری مخرب می گذارد و می تواند باعث ابتلا به سرطان مغز شود.
پس:
- اگر می خواهید به فرزندتان اجازه استفاده از تلفن همراه را بدهید، آن را روی «فلایت مود» بگذارید تا در معرض امواج مضر قرار نگیرد.
- استفاده تان از تلفن همراه در خانه را محدود کنید، بچه ها بیشتر از هر چیز از عادت های شما الگو می گیرند.
- برای استفاده از تلفن همراه محدودیت هایی وضع کنید. کودک چهار ساله شما نباید بیشتر از نیم ساعت در روز با چنین ابزاری سرگرم شود.
از نظر مادر ستاره سرگرم کردن فرزند دوساله اش با موبایل یک اشتباه بزرگ است. او به این عقیده پژوهشگران که امواج تلفن همراه به مغز بچه ها آسیب می زند باور دارد و به همین دلیل می خواهد با خرید تبلت فرزندش را با تکنولوژی آشنا کند. از نظر او دوست شدن با تکنولوژی نه تنها به نفع رشد ذهنی فرزندش است و به او مهارت های تازه ای می آموزد بلکه باعث می شود کمتر به او بچسبد یا در مهمانی غر بزند.
چرا بچه ها عاشق تبلت هستند؟
بچه ها دوست دارند مثل شما راه بروند، حرف بزنند و خلاصه مثل شما زندگی کنند. نگاهی به عادت های فرزندتان بیندازید. اگر سر شما توی کتاب باشد حتما او هم عاشق کتاب می شود و اگر موبایل صمیمی ترین دوست تان باشد، برای گرفتن تلفن همراه شما حتی به گریه کردن هم متوسل می شود.
دست هایش در خطر است
استفاده مداوم از صفحه های نمایش لمسی می تواند انگشتان فرزند شما را به مشکلاتی دچار کند که هیچ متخصص ارتوبدی از پس درمان شان برنمی آید. پس از تکنولوژی باز بودن کوچولوی تان ذوق زد نشوید.
هنوز خیلی زود است!
شاید بچه های چهار، پنج ساله بتوانند مهارت «تکرار یک دستورالعمل» را با کمک تبلت یاد بگیرند و از طریق پخش موسیقی، بازی کردن و لمس تصادفی صفحه زودتر از همسالانشان این توانایی ذهنی را به دست بیاورند اما سرگرم کردن کودکان دوساله با تبلت ایده خوبی به نظر نمی رسد.
- تکنولوژی مزایای زیادی دارد اما برای بچه های زیر دو سال، بازی کردن با پازل و اسباب بازی های بسیار ساده از کشف قابلیت های ابزارهای تکنولوژیک مفیدتر و تاثیرگذارتر است. آنها برای پرورش مهارت های ذهنی شان به مشاهده، شنیدن و لمس کردن دنیای اطراف شان نیاز دارند.
- بعد از رسیدن فرزندتان به سه سالگی می توانید برایش تبلت بخرید اما به شرط آنکه تنها نیم ساعت در روز سراغش برود. البته فرزند شما در هفت سالگی می تواند یک ساعت با این وسیله جذاب وقت بگذراند.
- بازی های ساده کودکانه نه تنها قدرت ذهن این کودکان را بالا می برد، بلکه به توانایی های جسمی شان هم کمک می کند. کودکی که به جای مدام نشستن روی مبل و بازی با تبلت، روی زمین قدم برمی دارد، زمین می خورد و گاهی خرابکاری به بار می آورد در هماهنگ کردن ذهن و جسمش زودتر توانا می شود.
پس:
- می دانیم که سر و کله زدن با یک بچه دو ساله آسان نیست و مادری کاری 24 ساعته است. اما این مسئولیتی است که خودتان پذیرفته اید و نمی توانید به خاطر سخت بودنش، راه های میانبر مخرب را جایگزین راه اصلی کنید.
- شما باید ساعاتی از روز را کنار فرزندتان بنشینید، اسباب بازی هایش را روی زمین بریزید و با هم بازی های تازه ای را تجربه کنید. از طرف دیگر باید به او اجازه دهید که گاهی به تنهایی با وسایلش سرگرم شود، آنها را کشف کند و حتی به قیمت خرابکاری کردن خلاقیتش را پرورش دهد.
- اگر نمی توانید 24 ساعته مادری کنید، او را به مهدکودک بفرستید. فرزند دو ساله شما می تواند به چنین محیطی خو بگیرد و در کنار همسالانش سرگرم شود. شما هم می توانید انرژی تان را برای عصر و شب ذخیره کنید تا در زمان بودنش در خانه، کم نیاورید.
[ دوشنبه 94/3/4 ] [ 12:53 عصر ] [ شبنم موحد ]
مشکل بسیاری از والدین با کودکانشان جیغ زدن آن ها است در این بخش بخوانید تا بدانید چه باید انجام دهید تا کودکان شما جیغ و داد نکنند.
اگر کودک تان برای جلب توجه شما و رفع یک مشکل جدی جیغ و داد میکند، سعی کنید بفهمید علت ناراحتی او چیست و سعی کنید آنرا برطرف کنید. آیا محیطی که در آن قرار دارید ( مثلا یک فروشگاه بزرگ و یا مهمانی پر جمعیت) او را خسته کرده، بنابر این لازم است سریع آن محل را ترک کنید و از این به بعد از مغازههای خلوتتر و کم ازدحامتر خرید کنید.
تا او کم کم به شلوغی و جمعیت محیط عادت کند. شاید هم گرسنه و تشنه شده و لازم است کمی بیسکویت و یا آب به او بدهید تا دیگر جیغ نزند. اگر هم فکر میکنید کمی خسته شده با آرامش به او نشان دهید که احساس او را درک میکنید.
به او بگویید میدانم که دلت میخواهد زود به خانه برویم اما باید چند دقیقه دیگر هم صبر کنی تا خریدمان تمام شود. دیگر چیزی نمانده. همین حرف آرامش بخش میتواند او را آرام کرده و در ضمن به ا و یاد بدهد که چطور باید هنگام خستگی و سختی احساسات خود را کنترل کند.
خستگی کودک، اگر کودکتان جیغ و داد میکند تا برایش یک اسباب بازی، کیک یا شکلات بخرید؛ تا زمانی که جیغ و داد میزند آن را به او ندهید. این کار تنها باعث میشود که او همیشه برای رسیدن به خواسته اش روش جیغ و داد را برگزیند.
میتوانید به او وعده بدهید که اگر در طول خرید آرام باشد، در منزل کیک دلخواهش را به او خواهید داد و یا به او اجازه خواهید دادکه یک خرید کوچک هم به دلخواه خودش داشته باشد. یادتان باشد اگر کیک را به محض آرام شدن به او بدهید فراموش خواهد کرد که برای به دست آوردنش چه کرده و آنوقت دوباره جیغ و داد دوباره را برای یک خواسته دیگر از سر میگیرد.
[ شنبه 94/3/2 ] [ 10:37 صبح ] [ شبنم موحد ]
مسلما شما هم مثل هر پدر یا مادر دیگری از دروغ گفتن فرزندهایتان بیزار هستید و دوست دارید هر چه زودتر این عادت بد را از آنها دور کنید.
ممکن است بعضی از والدین تصور کنند که دروغ گفتن در ذات بچه است و این وظیفه والدین است که برای اینکه جلو عادت شدن آن را بگیرند، آنها را برای دروغگویی شان تنبیه کنند. واقعیت این است که خیلی وقت ها خود والدین زمینه را برای دروغگویی فرزندشان ایجاد می کنند.
این آن اشتباهی است که والدین مرتکب می شوند: آنها با عصبانیت و تهدید با فرزندانشان روبه رو شده و آنها را متهم میکنند. اگر خشن برخورد کرده و بخواهید تنبیه شان کنید، از اینکه واقعیت را به شما بگویند میترسند. اگر احساس امنیت کنند، صادق خواهند بود. پس با آنها با ملایمت رفتار کرده و بر صداقتشان تاکید کنید.
در زیر به نمونه هایی اشاره میکنیم تا منظورمان را بهتر متوجه شوید. تصور کنید که متوجه شده اید که پسر نه ساله تان از یک سوپرمارکت آبنبات دزدیده است. دو داستان مختلف برایتان مطرح میکنیم.
الف:
مادر: (با صدایی اتهامی) این آبنبات رو از کجا آوردی؟
فرزند: تو جیبم پیداش کردم.
مادر: از سومارکت دزدیدیش؟
فرزند: نه، من ندزدیدمش!
مادر: ولی من میدونم که اینکارو کردی. خواهرت گفت که دیده این کارو کردی. الان هم داری به من دروغ میگی.
فرزند: نه اون دروغ میگه. من ندزدیدمش.
مادر: پس از کجا آوردیش؟ با دروغی که گفتی دو بار تنبیه میشی.
ب:
مادر: میبینم که یه آبنبات داری. من که اینو برات نخریدم، خواهرت هم گفت که دیده اون رو از سوپرمارکت برداشتی.
فرزند: (به پایین نگاه میکند)
مادر: من اصلاً از خبرچینی کردن خوشم نمیاد، اینو به خواهرت هم گفتم. اما خیلی مهمه که چیزی از جایی بدون اجازه برنداری. اینم خیلی مهمه که هیچوقت به همدیگه دروغ نگیم. میدونی که ما یه خانواده هستیم و صادق بودن تو خانواده خیلی مهمه. تو باید به من اعتماد کنی و منم به تو اعتماد کنم.
فرزند: من منظوری نداشتم. یکدفعه ای شد.
مادر: میدونم عزیزم. احتمالاً شیطون گولت زده. اما من به تو افتخار میکنم که به من راستش رو گفتی. این کار سختیه. حالا بیا با هم به سوپرمارکت بریم تا آبنبات رو بهشون پس بدی.
در داستان اول، مادر فرزند خودش را مجبور به دروغ گفتن می کند. و در چنین مواردی، بیشتر افراد انکار میکنند و حالت دفاعی به خودشان میگیرند چون صادق بودن به ضررشان تمام خواهد شد. در داستان دوم، مادر خیلی روراست موضوع را با پسرش مطرح میکند و طوری رفتار میکند که می داند فرزندش چه کرده است. حالا میتواند روی اهمیت صداقت بعنوان یک ارزش خانوادگی تاکید کند و برای فرزندش توضیح دهد که درک میکند و به او درس صداقت بدهد.
برای هر کسی در هر سنی صادق بودن شجاعت میخواهد. بنابراین این وظیفه والدین است که به فرزندانشان آموزش دهند که برای گفتن حقیقت شجاع باشند.
در زیر به سه نکته اشاره میکنیم که کمکتان میکند صداقت را به فرزندانتان آموزش دهید:
1. از خیلی کوچکی، با فرزندانتان درمورد ارزش صداقت در خانواده تان صحبت کنید. به آنها بگویید که این برای همه شما خیلی مهم است که بتوانید همیشه روی همدیگر برای شنیدن حقیقت، حتی اگر سخت باشد، حساب کنید. اگر بین والدین و بچه ها صداقت نباشد، اعتماد و نزدیکی در خانواده وجود نخواهد داشت. صداقت پایه و اساس روابط خانوادگی و اعتماد و احترام متقابل است. به فرزندانتان بگویید که برای حمایت و دفاع از آنها هر کاری از دستتان برآید انجام میدهید، حتی برایشان میجنگید اما اگر بفهمید که به شما دروغ گفته اند، رابطه تان به کلی تغییر خواهد کرد. وقتی اعتماد از بین برود، زمان زیادی میخواهد تا دوباره ایجاد شود.
2. نه تنها در کلماتتان بلکه در سبک زندگیتان هم برای فرزندانتان الگوی صداقت باشید. اگر خودتان با فرزندانتان صادق نباشید، نمیتوانید از آنها انتظار داشته باشید که حقیقت را به شما بگویند. در واکنش به سوالاتی که میپرسند، سعی کنید به جای دروغ گفتن، توضیح مختصری بدهید و در حد سنشان پاسخ دهید. اما اگر به آنها دروغ بگویید، وقتی گفتن حقیقت برایتان خجالت آور است، نمیتوانید از آنها توقع داشته باشید که وقتی برایشان سخت است، راستش را بگویند. بدیهی است که هم والدین و هم فرزندان میتوانند برای خودشان زندگی خصوصی داشته باشند و برای در میان گذاشتن جزییات خصوصی زندگیتان، مسائل مربوط به گذشته که هنوز با آنها درگیر هستید یا هر چیز دیگری که از آن واهمه دارید، باید مرز تعیین کنید. هدفتان باید ایجاد محیطی آزاد باشد که هیچ پنهان کاری وجود نداشته و همه برای گفتن حقیقت احساس راحتی کنند.
3. به آنها نشان دهید که تاکیدتان بیشتر بر صداقت آنهاست تا بر تنبیه آنها بخاطر بی صداقتی شان. بله میتوانید برای دروغ فرزندتان عواقبی در نظر بگیرید اما لازم است که برایشان توضیح دهید که راستگویی شان هم فوایدی برایشان خواهد داشت. اگر بخواهید به زور تهدید و تنبیه حرف راست را از دهان آنها بیرون بکشید، مطمئن باشید که دفعه بعدی حقیقت را نخواهند گفت. اگر هنوز لازم میدانید که باوجود گفتن حقیقت، تنبیهی برایشان در نظر بگیرید، اینکار را با دقت و ملایمت انجام دهید و با وجود آن تنبیه، از صداقتشان تشکر کنید.
همه آدمها توانایی صادق بودن را دارند اما اگر این کار را تمرین نکنید، هم شما و هم فرزندتان عادت خواهید کرد که قسمتی از حقیقت را بپوشانید و چون راحت تر است خیلی وقت ها دروغ های مصلحتی بگویید. شما بعنوان پدر یا مادر فرصت دارید که به فرزندانتان کمک کنید صداقت را یاد بگیرند. هیچوقت استانداردهایتان را پایین نیاورید اما باید درک کنید که آنها نمی توانند همیشه عالی باشند.
[ جمعه 94/3/1 ] [ 10:28 صبح ] [ شبنم موحد ]