نحوه کنترل عصبانیت در کودکان
خواه چهار ساله یا چهل ساله، همه ما بارها عصبانی شده ایم. اما فردی که در طول زندگی نیاموزد چگونه بر خشم خود مسلط شود، روابط را خدشه دار و دوستان و اطرافیان را آزرده خاطر می سازد. "طغیان خشم" راهی است برای ابراز احساسات. اما این طغیان های احساسی خیلی هم کار ساز و مؤثر نیستند. حتی کودکان هم می دانند وقتی کنترل خود را از دست می دهند در نهایت احساس خوبی نخواهند داشت. بنابراین آنها به جای انتخاب خشم و عصبانیت ، می توانند دلیل عصبانیت خود را بگویند. به محض این که دلیل عصبانیت کودک خود را فهمیدید، می توانید به او در کنترل کردن احساساتش کمک کنید. در زیر مهمترین عواملی را که در عصبانیت کودکان نقش دارند، آورده ایم. خصیصــــه های ذاتـــــــــی مواقعی که فرد عصبانی می شود، میزان عصبانیت او را غالباً شخصیت او معین می کند. حالات فوق العاده حساس ، سرکش ، بی دقت، پرتحرک یا پرخاشگر بودن می تواند بخش رشد یافته ای از یک شخصیت سالم و یا در نهایت یک مبارزه جو باشد. نکته مهم این است که با پی بردن به ضعف رفتاری فرزندتان می توانید پرخاشگری ها را به نقاط قوت تبدیل کنید. وقتی که کودک عصبی در مورد چیزهایی عصبانی می شود که دوست صبور او اصلاً به آن موارد توجهی ندارد ، در این صورت شما نیازبه زمان بیشتری دارید تا جایگزین هایی را به جای عصبانیت به او بیاموزید. مــــراحل رشـــد زمانی که کودک در مرحله رشد فیزیکی یا اجتماعی قرار دارد زمینه بیشتری برای پرخاشگری و عصبانیت در او ایجاد می شود. مراحل مختلف رشد ، عوامل خشم متفاوتی دارند. وقتی به کودک خود که به کاسه توت فرنگی دست درازی کرده، می گویید:" الان اجازه خوردن آنها را نداری"، عصبانی می شود. ولی فرزند بزرگتر شما تحمل جواب مشابه را دارد به دلیل این که او صبر و بردباری را در خود پرورانده است. جنسیــــت: به طور کلی، پسرها خشم خود را راحت تر از دخترها ابراز می کنند و شاید یک توجیه فرهنگی برای آن وجود داشته باشد. به احتمال زیاد والدین و مربیان از پسرها فوران خشم را انتظار دارند و از آن چشم پوشی می کنند در صورتی که گریه رنجورانه یک دختر عصبانی مورد قبول آنهاست. اما کودکان در هر دو جنس نیاز به یادگیری کنترل خشم دارند. زندگــــــی خانوادگــــــی به طور کلی ناراحتی یک کودک به دلیل جدایی والدین ، بیماری ، مرگ ، تولد خواهر یا برادر، تغییر منزل و یا دیگر اتفاق های مهم زندگی ، اغلب در او پنهان می ماند و با بروز عصبانیت و پرخاشگری به کودک آسیب می رساند. زیرا او احساس می کند مورد آزار و اذیت واقع شده و سعی می کند این احساس را منتقل کند. اگر کودک لطیفه ای برای مهار کردن موقعیت حاد روحی بگوید و یا کوله پشتی برادرش را پرت کند ، به هر حال این رفتارها به میزان زیادی به الگوی رفتاری خانواده اش بستگی دارد. مخصوصاً این رفتارها در خانواده هایی شایع است که خشم، داد و فریاد و پرخاشگری هایی مثل " به هم زدن در" در آنها مشاهده می شود. در بیشتر خانواده هایی که در مقابل احساسات ، اتفاقات و هیجانات ناآرام و سرکوبگر هستند، الگوی دیگری وجود دارد. " الگوی کودکان رفتارهایی است که آنها در اطرافشان می بینند."
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 7:48 عصر ] [ شبنم موحد ]
علل رفتار پرخاشگرانه در کودکان
اختلال در رسیدن اکسیژن کافی به مغز در بدو تولد، موجب پرخاشگر شدن کودک خواهد شد.در بسیاری از مواردی که اطفال را مستعد رفتار پرخاشگرانه میکند،کودک هیچگونه نقشی ندارد و مشکلاتی از بدو تولد یا قبل از تولد موجب این امر شده است. مصرف دارو توسط مــــادر و مبتلا بودن مادر به بیماریهایی همچون روان پریشی، از عوامل مستعدسازی کودک در بدو تولد برای ابتلا به پرخاشگـــری است. تغییرات متابولیکی در مغز کودک،پایین بودن سطح هوشـــی، عدم اعتماد به نفس، بی توجهی نسبت به کــودک (در میهمانی ها) و نیز تنبیه بدنی به جهت پیام منــفی که به کــودک می دهد، وی را پرخاشگــــر می کند. کودک نیازمند توجه پدر و مادر اعم از مثبت همچون تشویق و یا منفی چون تنبیه بوده که البته مثبت آن ارجحتر است.ولی،چنانچه کودک در شرایطی باشد که حس کند نمیتواند توجه مثبت والدین خود را جلب کند، توجه منفی را به بی توجهی والدین ترجیح میدهد. این رفتار بیشتر در خانواده هایی که والدین دارای تعارض واختلاف بوده، بیمار باشند، مشروب و مواد مخدر مصرف کنند ویا آنان (والدین) دارای رفتارهای خلاف و ضد اجتماعی باشند، بیشتر مشاهده می شود.
پایین بودن سطح خانواده از لحاظ وضعیت اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی نیز از دیگر عوامل مؤثر در بروز رفتار پرخاشگرانه در کودکان است. همچنین، روشهای تربیتی اعم از روش تربیتی متناقض توسط والدین و نیز عدم وجود نظارت بر روی رفتار و عملکرد کودک، وی را پرخاشگر می کند. و این درحالی است که نظارتی که درخانواده های پدرسالار و خانواده های نظامی صورت می گیرد، مورد قبول نیست. کودکان از طریق دیدن می آموزند، در این صورت اگر بتوان مفهوم اعمال و پیامدهای رفتاری کودک را به آنان بفهمانیم و والدین الگوی مثبتی برای کودک باشند و به وی یاد ندهند که اگر کسی کاری انجام داد و دوست نداشتی بر سرش فریاد بزن؛ پرخاشگری را درکودکان کمتر شاهد خواهیم بود.
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 7:44 عصر ] [ شبنم موحد ]
چرا بچه ها دروغ می گویند؟
دروغگویی از نظر لغوی به معنای کتمان واقعیت است. فرد دروغگو از طریق دروغ گفتن ضعفهای خود را می پوشاند و شنونده را گمراه می سازد. خود را از تنبیه نجات می دهد و بدان وسیله توجه دیگران را به خود جلب می کند. یکی از عوامل دروغگویی، ترس در کودکان است. اگر کودک به سبب راستگویی تنبیه شود، در آینده برای نجات و رهایی از مجازات به دروغگویی متوسل می شود. والدین و مربیان باید از هر کودک انتظاراتی داشته باشند که با واقعیات و امکانات او منطبق است در غیر این صورت دروغگویی کودک تقویت و تشدید خواهد شد. همه انسانها در محدوده ای برابر پا به عرصه وجود می گذارد. هیچکس از کودکی دروغگو به دنیا نیامده است. همه انسانها راه فکر کردن و توجیه اعمال خویش را از دیگران آموخته و تکامل یافته اند. درستی یا نادرستی از طریق کلمات و اعمال دیگران به ما القا می شود و ما این کلمات و اعمال را در ذهنیات خود تلفیق کرده، سرانجام شخصیت خود را شکل می دهیم.
به مثالهایی چند از توجیه افرادی که در مواردی دچار اشتباه شده اند دقت کنید: من حق داشتم که این خطاها را انجام دهم ، افراد دیگر زیاد به این مسأله اهمیت نمی دهند هرکس دیگری هم که بود همین کار را می کرد . راستی شما فکر می کنید که این گونه توجیهات استادانه چگونه توسط بعضی از جوانان ونوجوانان بیان می شوند؟ آنها این مسائل را از جامعه خود آموخته اند، از کسانی که با آنها سروکار دارند و با ارزیابی اعمال درست و نادرست که توسط ذهنیات هر یک انجام شده است اعمال خود را با این گونه توجیهات همراه می سازند. به خاطر همین است که می گوییم والدین نقش مهمی در تکوین شخصیت فرزندان خود بازی می کنند و این نقش در سالهای اولیه تربیت کودکان ارزشی به غایت والا دارد. برای اینکه فرزندان خود را راستگو تربیت کنیم ابتدا می بایست نسبت به اعمال خود نهایت دقت را داشته باشیم و نیز درارتباط خود با دیگران دقت کنیم، زیرا در یک جامعه معمولاً تربیتهای متفاوتی وجود دارد. تربیت کودک می بایست از همان دوره طفولیت او آغاز شود، صداقت و راستگویی از مواردی است که باید قبل از سنین مدرسه به آن توجه شود. البته ما باید توجه داشته باشیم که کودک اساساً قصد فریب والدین را ندارد، ولی توجیهات او راهی برای فرار از مجازات است.
دروغ گفتن یکی از رفتارهای متداول کودکان 4ـ5 ساله است که از لحاظ اخلاقی اشکالی ندارد. کودکان در این سن و سال معمولاً به دو شکل دروغ می گویند که نخستین آن خیال پردازی است، کودک با جعل داستان یا با طرح مبالغه آمیز بعضی از واقعیات، اغلب خواسته خود را با ما درمیان می گذارد و غیرمستقیم از امیالش صحبت می کند. در این صورت بهتر است که پدر ومادر در تأیید خواسته کودک حرف بزنند. دروغ نوع دوم دروغ به اصطلاح مفید است، دروغی است که بزرگترها هم می گویند و آن رابه حساب دروغ مصلحت آمیز می گذارند تا به جای نتیجه بد، نتیجه خوب بگیرند. در این مرحله از رشد کودک تنها کار درست را در خواسته خود می جوید و با استفاده از دروغ برای رسیدن به خواسته اش تردیدی به خود راه نمی دهد. در این موارد باید به کودک تفهیم کنیم که از راستگویی و صداقت او خوشحال می شویم باید بداند که دروغ و دروغگویی را دوست نداریم. باید توجه داشت که این مسأله در سنین بالاتر رفتاری ناپسند است که به کودک شخصیت ساختگی و تصنعی می بخشد.
هرگاه کودک شما در موقعیت نامطمئن و ناامن قرار گیرد و احساس خطر یا حقارت کند به گفتن دروغ متوسل می شود. کودک دروغگو به گفته هایش ایمان ندارد و به طور قاطع و صریح حرف نمی زند، به تدریج اعتماد خود را به دیگران از دست می دهد و نسبت به اطرافیان بدبین می شود. متأسفانه برخورد بسیاری از والدین در این موارد با تنفرهمراه است زیرا از خود سؤال می کنند که چرا فرزندشان دست به چنین عملی زده است؟ در برخورد با چنین مواردی والدین نباید به چشم یک آدم دروغگو به کودک نگاه کنند و یا دائماً به آنها ظنین باشند زیرا چنین برخوردی عواقب ناگواری را به همراه خواهد داشت. برای درمان دروغگویی شناخت علل آن کاملاً ضروری است، دروغگویی به عنوان یک مشکل علل گوناگون و متعددی دارد که درا ینجا به برخی از آنها اشاره می شود:
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 7:41 عصر ] [ شبنم موحد ]
"بیش فعالی" شایعترین اختلال روانپزشکی در کودکان است
دبیر انجمن روان پزشکــی کودک و نوجوان ایران گفت مطالعات نشان می دهد که، اختلال نقص توجه یا بیش فعالـــی (?(ADHD?و کم تمرکزی یکی از شایعترین اختلالات روانپزشکـــی در کـــودکان است. دکتـــــر "مهدی تهــرانـــی دوست" فوق تخصص روان پزشکـــی کودک و نوجوان در حاشیه برپایی سمینار رویکرد شناختی در روان پزشکی کـــودک و نوجوان در گفت و گوی اختصاصی با خبرنگار گروه علمــــی ایرنا با بیان این مطلب افزود: این اختلال روانی تا چهار برابر در پســـرها شایع تر است. وی افزود : رفتارهای مقابله جویانه در دخترها کمتر از پسران است و به عبارتی علامت عمده این بیماری در دختران حواسپرتی است در صورتی که پسرها بیشتر به علت "بیش فعالی" به کلینیک ها ارجاع میشوند. دبیر علمی سمینار رویکرد شناختی روانپزشکی کودک و نوجوان یادآور شد:
آنچه در بیش فعالی مورد توجه است ،پرتحرکی و بیقراری کودک است به گونهای که این بیش فعالی باعث مزاحمت برای دیگران میشود. وی گفت: کــــودکان مبتلا به این اختلال با وجود اینکه از هـــوش خوبی برخوردار هستند در تمرکز مشکل دارند و تکالیف خود را یا به سختی انجام میدهند و یا اینکه مدت زمان زیادی را صرف آن میکنند.
دکتر تهرانی دوست با اشاره به اینکه میزان دقت این کودکان پایین است افزود:کودکانی که دچار اختلال بیش فعالی یا ? ADHD?هستند در مدرسه معمولا برای همسالان و معلمان خود مشکل آفرین هستند.فوق تخصص روان پزشکی کودک و نوجوان یادآورشد: بیش فعالی حدود ? 5?تا?7 ? درصد کودکان در سنین مدرسه را در برمیگیرد اما شدت آن در کودکان مختلف متفاوت است. وی با بیان اینکه بیش فعالی،جمعیت زیادی از کودکان و حتی نوجوانان را در برمیگیرد تصریح کرد: این اختلال در حال حاضر یک مساله مهم بهداشت روانی جامعه محسوب میشود. فوق تخصص روانپزشکی کودک و نوجوان اضافه کرد: این بیماری با زندگی کودک در خانواده ،مدرسه و اجتماع تداخل میکند به طوریکه ناتوانیهای کودک میتواند حتی تا سنین بلوغ تداوم یابد. وی با بیان اینکه بیشتر کودکان مبتلا به بیش فعالی نشانههای رفتار پرخاشگری و نافرمانی را از خود نشان میدهند افزود:اهمیت درمان کودکان مبتلا به این اختلال با بالاتر بودن خطر بزهکاری در این کودکان بارزتر میشود. وی اضافه کرد:درمان دارویی در کنار آموزش ،مشاورههای روانشناسی و آگاهی رساندن به والدین بهترین و موثرترین راهکار درمانی کودکان مبتلا به اختلال روانی بیش فعالی یا عدم تمرکز است.
دکتر تهرانی دوست یادآور شد:کودکان مبتلا به اختلال بیش فعالی از صبر و تحمل کمی برخوردار هستند و به همین دلیل در امتحانات تحمل پاسخ دادن به سوالات را ندارند و دچار افت تحصیلی میشوند. وی گفت:در مدرسه کودکان مبتلا به این اختلال قادر به انجام تکالیف نبوده و نیازمند توجه بیشتری از سوی معلمان و والدین میباشند. دبیر انجمن روانپزشکی کودکان و نوجوانان اظهار داشت:تشخیص بیش فعالی یک تشخیص بالینی است و مصاحبه با والدین اولین قدم در فرایند ارزیابی این بیماری است. وی افزود:بسیاری از والدین که کودکان آنها مبتلا به اختلال بیش فعالی هستند با در نظر گرفتن اینکه عدم توجه و تمرکز کودک و فعالیت زیاد آنها ناشی از شیطنت کودکانه است و نیازی به درمان ندارد،از مشاروه با روانپزشک خودداری میکنند. وی افزود:این درحالی است که اگر این اختلال مورد توجه قرار نگیرد و در جهت درمان کودکان مبتلا به این اختلال توجهی نشود مشکلات تحصیلی و اجتماعی برای آنها به وجود خواهد آمد.
[ سه شنبه 91/10/19 ] [ 7:39 عصر ] [ شبنم موحد ]
و
"همه" به من خندیدند.....
اما من خدایی را کشیدم که
"همه" میگفتند دیدنی نیست.. .

[ دوشنبه 91/10/18 ] [ 12:59 عصر ] [ شبنم موحد ]
راه های جلوگیری از کم تحرکی کودکان
اصلا غصه نخورید که چرا در یک آپارتمان کوچک ساکن هستید. ایدههای خوبی برای تحرک فرزندتان داریم
آپارتمانهای نقلی امروز حیاط ندارند ولی با کتاب و صندلی و دیوار هم که توی هر خانهای هست، میشود ورزش کرد اگر اهل تماشای تلویزیون یا دنبال کردن اخبار روزنامهها باشید، حتما آمارهای نگرانکننده فقر حرکتی بین کودکان ایرانی، به گوشتان خورده است. خمیدگی پشت، ضعف عضلات، چاقی، دیابت و...، همه و همه، نتیجه مشکل سادهای به نام کمتحرکی است که در سالهای اخیر، به دلیل کوچک بودن محیط زندگی، نبود فضای مناسب بازی و ورزش برای کودکان، گرایش بیرویه بچهها به استفاده از بازیهای رایانهای، نشستن پای برنامههای تلویزیونی و...، ایجاد و به دلیل ناآگاهی والدین، تشدید شده است.
هرچند قرار نیست همه بچهها، ورزشکار حرفهای باشند و نباید چنین انتظاری از آنها داشت، ولی عادت دادن بچهها به داشتن تحرک و فعالیت بدنی متوسط، ضامن سلامت آنها در بزرگسالی و ارتقای سطح سلامت در جامعه خواهد بود.
1) برای تقویت عضلات بازو و ساعد
کودک را روی صندلی بنشانید و دو کتاب را به دست او بدهید (در هر دست، یک کتاب). وزن هر کتاب باید بین یک تا دو کیلوگرم باشد. سپس، حرکت دمبل زدن را با کتاب، به تعداد پنج تا 10 بار انجام دهد. در هر بار دمبل زدن، دست او باید بهطور کامل، به حالت صاف و کشیده کامل بالای سر او قرار گیرد. این حرکت را میتوانید به تعداد سه تا چهار بار در روز و در دفعههای مکرر انجام دهید.
2) برای تقویت عضلات ناحیه ساق پا و عضلات تنفسی
در دو قسمت ابتدا و انتهای اتاق، دو مانع یا نشانه قرار دهید و برای کودک، زمان مشخصی را مثلا از طریق پخش موزیک تعیین کنید. از کودک بخواهید که تا زمان پخش موزیک، هر چند بار که میتواند، با طی کردن مسیر رفت و برگشت، نشانههای ابتدا و انتهای اتاق را لمس کند و به هر بار لمس کردن این موانع، امتیاز دهید. پس از پایان تمرین، بنا به امتیاز کسب شده، جایزهای به کودک بدهید.
این ورزش، اگر مدت 20 تا 30 دقیقه انجام شود، از ورزشهای هوازی محسوب میشود و میتواند نقش مهمی را در بهبود متابولیسم فرزند شما ایفا کند. همچنین این حرکت، باعث افزایش هماهنگی عصبی و عضلانی کودک میشود.
3) برای افزایش رشد قدی
روی دیوار، جسمی را که بتواند صدا تولید کند (مانند زنگوله)، در ارتفاعی کمی بالاتر از قد کودک نصب کنید و از او بخواهید که با بلند کردن پا در یک دوره زمانی، تا جایی که میتواند، دستاش را بلند کند و صدای زنگوله را درآورد. فراموش نکنید که در هر دوره، حرکت کششی پاهای کودک، کامل و مجزا از دفعه بعدی به صدا درآوردن زنگوله باشد. با انجام هر بار حرکات کششی، عضلات ناحیه پهلو، ساق پا و ران کودک تقویت خواهد شد. این حرکت کششی و حرکاتی از این دست، میتواند زمینه را برای رشد قدی بیشتر کودک فراهم کند، بهخصوص اگر این حرکات، در سن نزدیکتر به سن بلوغ و جهش رشد قدی فرزند شما انجام شود، بیشتر میتواند برای افزایش قد او، موثر باشد؛ چون در این دوران، هنوز صفحات غضروفی در فواصل استخوان، بهصورت غیرقابل انعطاف درنیامدهاند و قابلیت کشش و بلندتر شدن را دارند.
4) برای تقویت عضلات شکم
یک توپ سبک، در اختیار کودکتان قرار دهید و از او بخواهید که دراز بکشد و زانوهایش را خم کند. دستهایش را به سمت بالای سرش، در حالی که توپ را در دست دارد، به حالت کششی صاف نگه دارد؛ بهطوری که توپ، با زمین تماس داشته باشد. سپس سعی کند با فشار آوردن به نیمتنه خود، باعث حرکت و بالا آوردن قسمت بالاتنه خود به جلو شود و به این ترتیب، به حالت نیمهنشسته قرار گیرد و توپ را در قسمت جلوی پاهای خود به زمین بزند. سپس، دوباره و بلافاصله، به حالت درازکش درآید و این حرکت را تکرار کند.
این حرکت را از تعداد کم در هر نوبت آغاز کنید (چهار یا پنج بار) و به تعداد بالاتر (10 تا 15 بار) برسانید. فراموش نکنید سطحی که فرزند شما روی آن دراز میکشد، نباید سفت و آزاردهنده باشد. مثلا میتوانید از یک تشک نرم، برای پوشاندن سطح زیر تنه او استفاده کنید تا فشار مضاعفی بر کمر کودک شما وارد نشود. این حرکت میتواند باعث تقویت عضلات شکمی فرزندتان شود و در صورت وجود چاقی شکمی احتمالی، میتواند تا حدی کمک باشد.
وزنهبرداری حرفهای ممنوع!
بهتر است بچهها، تا قبل از سن شش سالگی، بدون هیچ فشاری، تنها با ورزشهای پایهای آشنا شوند. پیشنهاد من این است که مجموعه متنوعی از ورزشهای هوازی و بیهوازی را برای بچهها در نظر بگیرید؛ چون مهمترین نکته در ورزش کودکان زیر شش سال، غیررقابتی بودن و جذابیت فعالیت بدنی است.
اگر بچههای کوچک را به رقابت وادار کنید یا از آنها انتظار داشته باشید که یک ورزش را به شکل تخصصی و حرفهای دنبال کنند، شکست یا ترس از شکست در مسابقه، احساس اجبار و خستگی ناشی از تمرین شدید، کودک را دلزده میکند و مانع از ادامه راه میشود.
تمرینهای قدرتی، سیستم عصبی و هماهنگی بین عصب و عضله را در بچهها افزایش میدهد و باعث بالا رفتن قدرت عضلانی در کودکان میشود، اما وزنهبرداری و پاورلیفتینگ، برای کودکان ممنوع است؛ چون با وجود اینکه بدن کودکان، انعطافپذیرتر از بزرگسالان است، اما چون مفاصل سستتری دارند، ممکن است موقع وزنهبرداری، صفحه رشد و محل اتصال عضله به استخوان آسیب ببیند و این اتفاق، مشکلات فراوانی را در کودک ایجاد میکند. بنابراین آمادگی کودک برای شرکت در فعالیتهای ورزشی، به تکامل سیستم عصبی، تکامل اجتماعی و سطح شعور و فهم آنها بستگی دارد. مثلا بچهها، قبل از شش سالگی، معمولا آمادگی انجام ورزشهای سازمانیافتهای مثل فوتبال را ندارند، اما بهخوبی، از عهده شنا یا دو برمیآیند.
منبع:بیتوته[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:47 عصر ] [ شبنم موحد ]
نوزاد انسان با ظرفیتهای شناختی و ذهنی و رفتاری فراوانی که خداوند در دستگاه عصبی او به ودیعه گذاشته است به دنیا میآید اما این ظرفیتها برای به فعلیت درآمدن نیازمند محیط مناسب، آموزش و تجربه است. برای نمونه، ظرفیت زبانآموزی در وجود هر کودکی وجود دارد، اما اگر در یک دوره حساس رشدی که از یک تا چهار سالگی این ظرفیت فعال نشود، کودک دیگر هیچ گاه نمیتواند سخن گفتن را بیاموزد.
کودکانی که با محرکهای مناسب و در محیط شایسته بار میآیند، یعنی پدر و مادر و اطرافیان با آنان وقت صرف میکنند، میگویند و میشنوند، آنچه را در اطراف آنان است میبینند و کتاب میخوانند از نظر هوشی و ذهنی بر کودکانی که در محیط محروم و انزوا بار میآیند برتری دارند. نقشپذیری در شکل دادن به روحیه و رفتار کودکان و نوجوانان اهمیت زیاد دارد. به این موضوع در علوم رفتاری همانندسازی گفته میشود. یعنی کودک ویژگیهای فکری و عاطفی و رفتاری افراد شاخص زندگی خود را میپذیرد و بیآنکه بداند شبیه آنان میشود.
به همین دلیل پدر خوب، پسر خوب را پرورش میدهد و مادر خوب نیز برای دخترش نمونه زن بودن، همسر بودن و مادر بودن میشود. اگر پدر و مادر در زندگی فرزند نقشی نداشته باشند، فرزند هویت مناسب پیدا نمیکند و اگر پدر و مادر بدرفتار باشند، فرزندی با هویت منفی و اجتماعستیز را پرورش میدهند. گذشته همیشه به صورت دیدگاههای شخصیتی، در زندگی آینده فرد تجلی میکند. در دنیای امروز علاوه بر پدر و مادر و آموزگاران، رسانههای گروهی بویژه تلویزیون بر شکل دادن خلق و رفتار کودک و نوجوان نقش دارند اگر نمونههایی که آنها تبلیغ میکنند شایسته باشند، کودک به وسیله همانندسازی با این نمونههای خوب، رفتار آنان را تقلید میکند اما اگر نمونههایی که در رسانه ظاهر میشوند نماینده گفتار و رفتار نادرست باشند مروج بیمسئولیتی، دروغگویی، رفتارهای غیراخلاقی و قانونشکنی خواهند شد.
[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:46 عصر ] [ شبنم موحد ]
خطوط در نقاشی کودک
خطوط نازک و هماهنگ در نقاشی کودک نشان دهنده ی سازگاری کودک است.
خطوط کوچک وفشرده نشانه ی ناراحتی درونی کودک است.
خطوط مارپیچ نشانه ی پرخاشگری در کودک است.
خطوط نازک وملایم احساسات عاطفی کودک را میرساند.
خطوط کوتاه خجالتی بودن و خطوط کمرنگ کمبود جوش وخروش را میرساند.
اگر در صفحه نقاشی بیشتر از نصف صفحه خالی بماند ونقاشی کوچک باشد نشانه ی اعتماد به نفس پایین کودک است.
اگر کودک مرتب نقاشی کند وپاک کند نشانه ی ترس و اضطراب درونیست.
در مورد نقاشی خانه اگر در وپنجره ای برای خانه نکشد نشانه ی وابستگی شدید به مادر است
بهترین نقاشی که نشانه ی روان سالم در کودک است کشیدن خانه با دود کش و پنجره ودر و پرده و آنتن است.
خورشید در نقاشی کودک نماد پدر است .خورشید با چشم و ابرو رابطه ی خوب با پدر را میرساند و خورشید سیاه تیرگی رابطه با پدر را میرساند.
اگر کودک آدمکی را نقاشی کند:
سر بزرگتر از بدن ناسازگاری کودک را میرساند.
سر به تنهایی بدون بدن اضطراب را میرساند.
سر کوچک با تن بزرگ نشاندهنده ی دروغگو بودن کودک است.
بچه های با مشکل وسواس برای آدمکها انگشت نمیگذارند.
در نقاشی کودکان زمین نماد ثبات، آسمان نماد همت و پاکی، ماه وستاره نماد خلا و نیستی، ماشین نماد قدرت، گل نماد مسایل جنسیست خصوصا گل رنگی!، ابر نماد پنهان کاری، تپه نماد وابستگی به سینه مادر و کوه نماد استقامت است.
1ـ خورشید و ماه
در اغلب نقاشیهای کودکان، خورشید دیده می شود. خورشید نشانه ی امنیت، خوشحالی، گرما، قدرت و به قول روانشناسان خورشید به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک و پدر خوب است کودک خورشید را در حال درخشیدن می کشد و وقتی رابطه ی آن دو مطلوب نیست کودک خورشید را در پشت کوه ناپدید می کند.
ترس کودک از پدر به رنگ قرمز تند و یا سیاه در نقاشی دیده می شود. البته با یک نقاشی ما به قضاوت نمی پردازیم بلکه باید چندین نقاشی کودک را بررسی کرد. ماه نشانه ی نیستی است. اغلب کودکان ماه را کنار قبر و قبرستان می کشند. کودکان در نقاشی خود ماه را با مرگ معنی می بخشند.
2ـ آسمان و زمین
آسمان به معنی الهام و پاکی است. ولی زمین به معنی ثبات و امنیت می باشد. کودکان خیلی کوچک هیچ وقت خطی برای نشان دادن زمین ترسیم نمی کنند، ولی در سن 5 یا 6 سالگی که آغاز به درک دلایل منطقی می کنند به کشیدن زمین نیز می پردازند.
[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:44 عصر ] [ شبنم موحد ]
نقاشیهای با احساس
هیجانپذیری و هیجانناپذیری: کودکان اغلب هیجانپذیری خود را با خطوط کمرنگ، مردد، از سر گرفته شده و گاهی لرزان نشان میدهند.کودکان هیجانپذیر معمولا از رنگهای ملایم، کمرنگ، سایهدار و گاهی نیز از خاکستری و سیاه که گرایش به افسردگی را مشخص میکند، استفاده میکنند.نقاشی کودکان آرام و هیجانناپذیر، دارای خطوط منظم و استوار است. قطع شدن خطوط غیرضروری و لرزش در آن دیده نمیشود و نقاشی از رنگآمیزی متعادلی برخوردار است. ملایمت، خشونت: در نقاشی کودکان ملایم، خطوط منحنی غلبه دارد و بیشتر از رنگهای ملایم و شاد بخصوص آبی و نارنجی استفاده میشود. اما در نقاشیهای کودکان پرخاشگر معمولا خطوط ترسیم شده زاویهدار، پررنگ و پر از تیزی است و جزئیات صورت آدمکهایی که میکشند، همه نشاندهنده خشم است؛ مثلا چشم دریده، بینی با پرههای باز، لبهای کلفت و دندانها و ناخنهای مشخص و تیز، شانههای پهن و مشتهای گره کرده است. معمولا کودکان پرخاشگر از رنگهای زنده تند مانند قرمز همراه با رنگ سبز (نشانه خشم) استفاده میکنند همچنین این رنگها همراه با رنگ سیاه (نشانه احساس گنهکاری توام با میل به آزارگری) در نقاشی این دسته از کودکان غلبه دارد. شادی، افسردگی و اضطراب: کودکی که شاد است با ریتم خوبی نقاشی میکند و تعادل کلی در شکلهای نقاشی وی دیده میشود. رنگ های نقاشی وی صریح، متنوع، زنده و شاد است. صورت آدمکها با حالت زنده و متعادل است. نمادهای خوشبختی مانند خورشید و گل نیز اغلب در نقاشی این کودکان دیده میشود؛ اما در نقاشی کودکان غمگین، خطوط مبهم بوده و غالبا به سمت پایین حرکت دارد. نقاشیها کمرنگ، سایهدار و بدون رنگ و پارهای از نواحی کاملا سیاه است و اما در کودکان مضطرب ترسیم و نقاشی به کندی صورت میگیرد و گرایش به استفاده از مداد پاککن زیاد است. خطوط یا بسیار کمرنگ یا بسیار پررنگ است و غالبا از سر گرفته میشود. آدمک در نقاشی این دسته از کودکان غالبا معلول، بدون تنه یا آن که اعضا به صورت ناقص و چسبیده به بدن ترسیم میشود، پاها کوچک و نااستوار است و نداشتن ایمنی را در این کودکان آشکار میکند. دهان آدمکها به صورت خطی، نامنظم و گاهی دارای حالت خندهای عصبی است، رنگها سرد و تیره است و گاه رنگ سیاه همراه با رنگ قرمز (نماد خون و پرخاشگری) غلبه دارد و این رنگها به صورت هاشور، چهارخانه، سایه روشن یا رنگهای یکسره نشان داده میشود. رنگها، خطوط و فضاها چه میگویند! رنگها یکی از مهمترین ملاکها و معیارهای سنجش شخصیت و شناخت روح و روان کودکان است. رنگ همیشه وسیلهای برای بیان ارتباط، احساسات و عقاید بوده و هست، به طوری که میتوان به زبان رنگها صحبت کرد. انتخاب رنگ توسط کودک به طور نسبی میتواند اطلاعات صحیحی در زمینه رفتارهای خانوادگی و نوع عملکرد خانوادهها در منزل بدهد. به عنوان نمونه کودکانی که بیشتر از رنگهای تیره در نقاشیهای خود استفاده میکنند، معمولا در خانه از آرامش کافی برخوردار نیستند و غالبا پس از بررسی، از مشاجرات پدر و مادر یا بداخلاقی والدین گله میکنند. کودکان سالم که در مراحل رشد طبیعی به سر میبرند، طبعا گرایش به انتخاب رنگهای گرم (قرمز) دارند. این رنگ نشان از نوعی وابستگی، علاقه، تحرک و تمایل به زندگی است؛ به طور کلی میتوان گفت سرخوردگیهای کودک که ناشی از تربیت سوء والدین است مستقیما در انتخاب رنگهای او در نقاشیهایش تاثیر دارد. خطوط نیز در نقاشی کودکان بدون وابستگی به محتوا دارای بار شدید بیانی و قدرت وجودی خاصی است. خط میتواند به اشکال مختلف مانند ضخیم، نازک، خط نقطه، خط مداوم، عمودی، افقی، زاویهدار، مارپیچ و... ظاهر شود. خطها به تنهایی توانایی آن را دارد که حالتهای روانی متفاوت مانند غم، شادی، عصبانیت و اطمینان به خود را نشان دهد. کودک در زمان راحتی و شادی خطوطی بازتر و بلندتر را نقاشی میکند و ضعف عصبی با فشردگی و کوتاهی خطوط، پرخاشگری یا قطعه قطعه و متغیر کردن و بهم پیچیدن خطوط و احساسات با خطوط نازک و حرکات ملایم در آنها نشان داده میشود، اما انتخاب فضا توسط کودک در نقاشیهایش نیز سخنهایی دارد. به طور کلی کودکانی که نقاشیشان را با هماهنگی و تناسب لازم روی کاغذ ترسیم میکنند، کودکانی آرام هستند. کودکان کمرو نقاشی خود را در گوشه کاغذ میکشند و نقاشی کودکی که زیاد به طرف چپ کاغذ متمایل شود، نشانگر غم، اندوه، گوشهگیر بودن و بیاعتمادی نسبت به خود است. نقاشی در فضاهای انتخابی کوچک نشان از حالت های افسردگی و اضطراب است و استفاده از حاشیه کاغذ برای ترسیم نقاشی به معنای «نیاز مبرم به کمک دیگران» است. وابستگی به مادر از طریق کشیدن نقاشیها در حاشیه کاغذ از بالا به پایین تشخیص داده میشود. موجی بودن خطوط و بزرگتر کردن نقطهها و تبدیل دوایر کوچک در کودکان دارای اضطراب دیده میشود.
[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:36 عصر ] [ شبنم موحد ]
نقاشی های کودکان چه حرف هایی برای گفتن دارند؟
نقاشی برای کودک تنها یک وسیله بازی نیست بلکه یک ضرورت و نیاز برای بیان هستی خوش و برقراری ارتباط با دیگران در دنیای اطراف اوست. در نقاشی کودکان، به کارگیری رنگ خاص و بزرگ جلوه دادن افراد یا اشیا همگی حکایت از معنا و علائم خاصی دارد که شناخت آن برای والدین ضروری است.
خورشید قرمزرنگ از پشت کوهی پوشیده از برف نمایان شده است. در گوشه ای از صفحات سپید، پسرکی لاغز مشغول توپ بازی کردن با مادری است که لبخندی بزرگ روی لبانش نشسته.
شاید دیدن چنین تصویری روی کاغذ سفیدرنگ برای بسیاری از ما تصویری کاملا معمولی باشد و چندان جذاب به نظر نرسد درحالی که به اعتقاد کارشناسان حوزه اجتماعی و روان شناسان کودک، حتی خط خطی کردن کاغذ توسط بچه ها معنا و مفهوم خاصی دارد. آنها در تجزیه و تحلیل نقاشی کودکان به نتایج مختلفی دست یافته اند.
براین اساس نقاشی برای کودک تنها یک وسیله بازی نیست بلکه یک ضرورت و نیاز برای بیان هستی خوش و برقراری ارتباط با دیگران در دنیای اطراف اوست. در نقاشی کودکان، به کارگیری رنگ خاص و بزرگ جلوه دادن افراد یا اشیا همگی حکایت از معنا و علائم خاصی دارد که شناخت آن برای والدین ضروری است چراکه نقاشی بیشتر به عنوانی ک نیاز روانی و وسیله ای برای سرگرمی و بازی کودکان است. بررسی های نشان داده کودکان نقاشی کردن را از مرحله خط خطی کردن در حدود 18 ماهگی آغاز می کنند که همگی قابل تأمل است.
خانواده هایی که نقاشی می شوند
معمولا بیشتر کودکان دوست دارند در نقاشی شان آدمک بکشند به طوری که همواراه در لا به لای نقاشی کودکان تصویری از خانواده هایشان دیده می شود. آیا تاکنون به این تصاویر توجه کرده اید؟ درنگ و تأمل در این تصاویر ضمن داشتن جزئیاتی خاص می تواند کمی برای والدین اضطراب آور باشد. در تجزیه و تحیل نقاشی کودکان از خانواده، باید به دو بخش محتوا و چهارچوب توجه کرد که در این میان خط، رنگ و فضا از اهمیت بیشتری برخوردار است.
«هدایت اله ستوده»، عضو هیات علمی دانشگاه که در یکی از کتاب هایش نیز فصلی را به این موضوع اختصاص داده درباره تحلیل تصویر خانواده در نقاشی کودکانمعتقد است: «شخصیت هایی که در نقاشی ارزش نهاده می شوند از اندازه بزرگی تصویرشان قابل شناختند. هنگامی که در نقاشی کودک، یکی از افراد خانواده کم است یا دیده نمی شود می توان نتیجه گرفت که شخص در ضمیر خود حذف او را آرزومند است.»
وی ادامه می دهد: «همچنین در بعضی از نقاشی ها که از افراد خانواده کشیده می شود ممکن است شخصیت دیگری نیز مانند یک مرد، زن، نوزاد و حتی یک حیوان اضافه شود. کودک به کمک این شخصیت اضافه شده تمایلات و خواسته هایی را که جرأت عملی کردن آنها را ندارد، به صورت تخیلی و تصوری عملی می کند. همچنین سایه زدن های افراطی در نقاشی و به کارگیری از رنگ های تیره نشان دهنده کمبود محبت در کودکان است.» بد نیست بدانید کودکان خجالتی، جزئیت را از نظر می اندازند و فقط دایره صورت را ترسیم می کنند. همچنین اگر لب ها در نقاشی بسته باشد، نشان دهنده فشار و تنش است. کودکان حسود در نقاشی خود فقط پدر و مادر را نقاشی می کنند.
کجا و چی کشیده؟
ناحیه ترسیم نقاشی یکی دیگر از جنبه های مهم و درخور توجه در تحلیل محتوای نقاشی است. برای این کار باید دقت کرد که نقاشی در چه سمتی از کاغذ کشیده و با چه شخصی آغاز شده است. «زهرا حاج سید جوادی» مشاور خانواده و جامعه شناس درباره ضرورت آگاهی از این موضوع می گوید: «ناحیه پایین صفحه، ناحیه غرایز بنیادی، صیانت ذات و افسرده هاست. قسمت بالا نیز بیانگر گسترش تخیلات و افراد آرمانگر و رویاپرداز و بخش چپ، برگشت به دوره کودکی خویش و ناحیه راست نیز ناحیه آینده است. والدین با کمی توجه می توانند این نکات را از آثار فرزندانشان استخراج و برای کسب اطلاعات تخصصی تر و راهنمایی از روان شناسان بهره مند شوند.»
خانه و کوچه
در نقاشی کودکان خانه بیش از هر چیز دیگری کشیده می شود. معمولا کودک در سنین اولیه خانه ای معمولی نقاشی می کند ولی ضمن بالارفتن سن کودک ساختمان خانه نیز تکامل می یابد.
خانه در نقاشی کودکان پناهگاه و هسته اصلی و نشان دهنده گرمی خانوادگی است که ممکن است مورد علاقه و تنفر کودک باشد. ستوده در این باره می گوید: «اگر در خانه ای که کودک ترسیم می کند باغچه و گل و دودکش بخاری کشیده شود، نشان دهنده یک زندگی سعادتمندانه و دلباز است. برخلاف این مورد ممکن است خانه ای بدون در ورودی و با دیوارهای بلند، نقاشی شود که اینها در سنین پنج تا هشت سالگی نشانه خجالتی بودن و وابستگی شدید این افراد است. وابستگی شدید او به مادر بعداز هشت سالگی نشانگر احساس خود کوچک بینی و تنهایی در کودک و در نوجوانی نشانه شرم و حیای زیادی او است.»
اگر خانه ای به صورت قصر در نقاشی نشان داده شود به منزله پناهگاهی مطلوب است و برعکس اگر به صورت زندان کشیده شود. نماد فشار خانوادگی و از هم پاشیدگی و فروپاشی این نهاد تاثیرگذار است. شکل خانه نیز مثل بقیه چیزها تحت تاثیر محیط اجتماعی و فرهنگی کودک است. بسیاری از کودکان دوست دارند در نقاشی هایشان کوچه را نیز ترسیم کنند.
«مریم عمویی» مشاور خانواده در این باره می گوید: «کوچه امتداد و ادامه خانه است. کوچه برای کودک امکان خارج شدن از خانه و محیط محدود خانواده و درنهایت از خود بیورن آمدن را فراهم می کند. اگر کودک مشکلاتی برای برقرارکردن ارتباط با دیگران داشته باشد کوچه و جاده به صورت پیچ و خم دار می کشد و در مواقع ینیز کوچه نماد فرار و گریز است. خیابان های عریض وب از، نشانگر ش ادی و صدات و کوچه های تنگ و بسته نشانگر کمبودهای عاطفی کودک است. کودکانی که رد خانواده های ازهم گسیخته زندگی می کنند معمولا در نقاشی هایشان کوچه های متعددی دیده می شود. دیوارهای بلند در نقاشی نیز نشانه خجالتی بودن کودک و وابستگی شدید به مادر است.» در خانواده هایی که پدر و مادر از هم جدا باشند کودک خانه را به دو قسمت تقسیم می کند و دو در ورودی برای آن می گذارد. اگر خانه به صورت مستقر کشیده شود نشانه پناهگاه مطلوب است.
خورشید، آسمان و زمین
این تصاویر به معنی امنیت، خوشحالی، گرما و قدرت است. خورشید در نقاشی به معنی پدر است. وقتی رابطه کودک با پدر خوب باشد کودک خورشید را در حالت درخشش مر کشد. آسمان به معنی الهام و پاکی است و زمین به معنی ثبات و امنیت است. اتومبیل نیز نشانه قدرت است که در نقاشی پسرها دیده می شود.
حیوان
فرهنگ و روش زندگی کودک در خانواده از اهمیت زیدی برخوردار است. اگر کودک با حیوان ارتباط نداشته باشد، وجود تصویر حیوان در نقاشی اش اهمیت خاص پیدا می کند. تصویر حیوان در نقاشی کسانی که احساس گناه و تقصیری را که تجربه کرده اند و جرات ابراز آن را نداشته اند، دیده می شود. پرخاشگری علیه اعضای خانواده به شکل حیوان وحشی مثل سگ، گرگ و شیر واقعی بیان می شود.
آموزش یا اصلاح نقاشی؟
بسیاری از والدین هنگام مشاهده نقاشی های فرزندشان درصدد رفع نواقص آن برمی آیند و گمان می کنند با این روش، اصول صحیح نقاشی را به آنها می آموزند در حالی که کودک هنگام ترسیم نقاشی، خود را از ممنوعیت رها کرده و ادراک خود را در دنیای پیرامون ترسیم می کند. اگر با دیدن نقاشی کودیکتان احساس کردید او در نقاشی هایش چیزهایی را به تصویر می کشد که برای شما نگران کننده است، به جای اصلاح کودکتان رو به روی آینه بایستید و به خودتان نگاه کنید. شاید مشکل در خود شماست
[ شنبه 91/10/16 ] [ 11:35 عصر ] [ شبنم موحد ]