دنیای کودکان ،دنیایی پراز سوالات ساده و گاهی عجیب است و این امری کاملا طبیعی می باشد چون دنیای کودکان پر از رمز و راز هایست که باید کشف شود .
کودک می خواهد بداند و بداند و بداند و با دانستن مسائل علاوه بر جمع آوری اطلاعات از میحیط پیرامون خود بتواند درک بهتری از شرایط خود و موقعیت ها کسب کند .
کودک عاشق آن است که کشف کند و چیستی همه چیز را بداند ، ذهن کوچک کودک سرشار از سوالات زیادی است که اگر ما به عنوان بزرگتر ، والدین ، خواهر یا برادر و یا مربی و معلم نتوانیم جواب درستی برای سوالات آن پیدا کنیم علاوه بر اینکه کودک را سرخورده کرده ایم یک احساس بی اعتمادی را در کودک نسبت به خودمان ایجاد کرده ایم .
پس چه خوب است بااندکی مطالعه در روز اطلاعات خودمان را در هر زمینه ای افزایش دهیم تا راهنمای این دانشمندان کوچک باشیم .
در میان سوالاتی که کودکان از ما می پرسند یک سری از سوالات بسیار عجیب هستند ، به طوری که شاید خودمان کمتر به چیستی آن توجه کرده ایم و با خود می گوییم " راستی چرا ؟ " یا " واقعا این سوال جوابی دارد ؟ "
بدون شک باید بگویم که بله هر سوالی جوابی دارد زیرا هر علتی دارای معلولی مب باشد.
در این مقاله به تعدادی از چند سوال عجیب که امکان دارد کودک از شما بپرسد می پردازیم :
سوال اول :
بابا چرا مامان آخر فیلما گریه میکنه ؟
چه سوال عجیبی ؟ واقعا چرا ؟
از نظر علمی اشکی به اسم اشک شوق و اشک خوشحالی نداریم ، تنها وقتی گریه می کنیم که نیروی روانی برما تاثیری نداشته باشد .برای بزرگسالان پایان خوش فیلم ها ، بازگشتی موقتی به دوران معصوم کودکی است و اشک های آنان از اعتراف به بازگشت به دنیای دشوار و طاقت فرسای " واقعی " حکایت می کند . شاید مادر گریه می کند چون با خود فکر می کند که چرا زندگی من همچون این فیلم رویایی و سحر آمیز نبوده و یا چه سخت است جایی کسی بودن که دارای چنین مشکلاتی می باشد.
گریه کردن در پایان فیلم ها باعث می شود که یک بار عاطفی که حاوی غم و اندوه است در پایان فیلم با گریه کردن از انسان دور شود .
سوال دوم :
مامان چرا گربه ها از آب می ترسند ؟
سوال عجیبی نیست ، ساده و پیش پا افتاده هم هست اما شاید کسی نداند که چرا پس ما این سوال را هم جز سوالات عجیب می گذاریم .
بسیاری از مردم هم همینگونه فکر میکنند که گربه ها از آب می ترسند اما خود من بارها و بارها آب بازی گربه ها را دیده ام که چگونه با کمال میل آ بازی می کنند و لذت می برند .
اما جواب درست این است که گربه ها تنبل تر از آن هستند که بخواهند زمانی را برای تمیز کردن خود بعد از آب بازی اختصاص دهند مخصوصا زمانی که گرسنه باشند این امر تشدید می شود .
پس اگر دیدید یک گربه کنار حوض نشسته و تنها به بازی ماهی ها نگاه می کند مطمئن باشید که قبلا غذای مفصلی خورده .
سوال سوم :
مامان چرا ماه داره دنبال ما میاد ؟
گاهی اتفاق می افتد که شب هنگام به مسافرت بروید که کودک شما در زمانی که اصلا فکرش را تمیکردید می پرسد " چرا ماه داره دنبال ما میاد ؟ "
باید این نکته را بگویم که ماه باقطری بیش از 3360 کیلومتر و حدود 380000 کیلومتر از ما فاصله دارد و ما اگر زمانی از شب را که مسیری را طی می کنیم کمتر از 100 کیلومتر در یک مسیر بدون پیچ و خم جاده باشد این احساس ایجاد می شود که ماه به دنبال ما می آید و تمام آن به دلیل خطای دید ما است .
پس این خطای دید یا توهم نزدیکی به انتضام اندازه و فاصله واقعی ماه سبب می شود که تصور کنیم ماه به دنبال ما می آید و ما هر جا می رویم به دنبال ما در حرکت است .
این پدیده در علم فیزیک و ستاره شناسی با نام " اختلاف منظر " خوانده می شود .
سوال چهارم :
ماهی ها هم مثل ما شب ها می خوابند ؟
می دانید تعریف خواب چیست ؟ " خواب به حالتی گفته می شود که چشم ها بسته و به صورت یک حالت طبیعی جسم و مغز در استراحت کامل باشند و طی آن هیچ حرکت اختیاری و تفکری در کار نباشد و آگاهی یا وجود ندارد و یا اندک است "
باید بگویم که بجز ماهیان غضروفی ( مثل کوسه ها و ... ) هیچ یک از ماهیان دیگر پلک ندارند تا موقع خواب آن را ببندند و بعضی از ماهی ها مثل ماهی تون و بلوفیش و مالین هرگز از شنا باز نمی ایستند ، پس نمی توانند هرگز بخوابند .
خواب ماهی ها به این صورت است که از شنا باز می ایسند و حرکت نمی کنند اما استراحت آنها به صورتی نیست که کاملا ناآگاه از محیط اطراف خود باشند ، بارها خودتان امتحان کرده اید با کوچکترین تانگری شروع به گردش و حرکت می کنند.
سوال پنجم :
مامان چرا سر شیشه های قرص پنبه میزارن ؟
باید بگم که هدف اصلی قراردادن پنبه در شیشه های قرص جلوگیری از حرکت قرص ها در شیشه و ممانعت از برخورد قرص ها به بدنه شیشه و خرد شدن آنها به هنگام حمل و نقل می باشد. البته این پنبه ها رطوبت را در خود جذب می کنند .
چه خوب است شما عزیزان هم اگر با سوال عجیبی روبرو شدید ، در قسمت نظرات مطرح کنید شاید جوابی برایشان پیدا کردیم :)
[ چهارشنبه 94/4/31 ] [ 11:35 عصر ] [ شبنم موحد ]