دلتنگی مادر روستایی
فاصله روستا تا شهر خیلی دور بود و راهی صعب العبور داشت ، پیره زن منتظر تنها پسرش بود پسر خیلی وقت بود که به جبهه رفته بود و کمتر از کمتر از اون خبر می رسید اما تنها یک چیز در دلش به او امید میداد که خدا همراه اوست ، روز ها ماه ها و سالها گذشت نه خبری نه اثری ، اما او مادر است و بی شک هنوز امید داشت که شاید روزی بیاید.
این متن تنها دلتنگی روزهایی هست که شاید هنوز هم ادامه دارد
دلتنگی های یک مادر روستایی ...
[ پنج شنبه 94/5/15 ] [ 12:11 عصر ] [ شبنم موحد ]