1 - گذاشتن اسم روی بچه ها " لال " یا " بچه بد "
اگر کودکان را نامهایی مانند احمق و تنبل و... بنامید باور می کنند که دارای این صفات و خصوصیات است. به علت آسیبی که به کاربردن این نامهای منفی به شخصیت بچه ها وارد می کند اعتماد به نفس او از بین می برد. اگر کودکی به صفت « زشت » نامیده شود ممکن است از حضور در جمع و بازی با دیگران خودداری کند اگر بگویید: « کمرو» از ارتباط با همسالان و بزرگترها پرهیز می کند. چه باید گفت: با جمله ای مثبت توجه بچه را به رفتاری معطوف کنید که باید تغییر دهد. « این اتاق نامرتب و به هم ریخته است » یا « کاغذ و مدادهایت روی زمین پخش شده و باید جمع شود.»
2-طـــرد کـــردن بچه ها " ای کاش به دنیا نمی آمدی " یا " هیچکس ترا دوست ندارد "
طرد کردن بچه ها نشان دادن نفرت یا تمایل به جدایی از آنهاست. برای یک کودک دوست داشته نشدن از طرف فردی که او را به دنیا آورده به معنی دوست نداشتن از طرف همه افراد است. آنچه که یک کودک باید بداند این است که پدر و مادر بدون هیچ قید و شرطی دوستش دارند. چه باید گفت: هر روز با او گفتگو کنید و بگویید « دوستش دارید » و در آغوشش بگیرید.
منفــــی بافــی " لیاقت چیزی را نداری یا جات تو زندونه "
بچه ها با کلمات و جمله هایی که به آنها می گوییم، بزرگ می شوند یک پژوهشگر با عده ای زندانی گفتگو و مصاحبه کرد. از آنها پرسید که به چند نفر از آنها هنگام بچگی گفته شده که زندانی خواهند شد؟ با کمال تعجب دریافت که تقریباً با پاسخ همه آنها به این سوال مثبت بود. والدین باید آینده خوبی را برای بچه ها ترسیم و پیش بینی کنند.
مقصــر داشتن بچه ها هنگام بروز مشکلات " تو دلیل دعوای من و پدرت هستی "
مقصردانستن کودک هنگام مشکلات به این معنی است که او به دلیل کاری که به دیگران انجام داده اند سرزنش می شود بچه ها هدف آسان و در دسترس برای به گردن گرفتن تقصیر دیگر اعضای خانواده هستند. اگر بچه ها باید یاد بگیرند که مسئولیت کارهایشان را به عهده بگیرند ما باید نمونه ای از مسسولیت پذیری در برابر اشتباهات و ضعف هایمان باشیم. چه باید گفت: اگر عصبانی شدید به محض بدست آوردن خونسردی? از کودک معذرت بخوهید و مثلاً بگویید:« ببخشید دعوات کردم امروز خسته بودم. »
انتظارات نابجــا " نمره ات 17 شده پس 3 نمره دیگر چه شده است تو فقط باید 20 بگیری."
پدر و مادرانی که از فرزندان خود انتظارات بی جادارند آنها را مجبور می کنند که بهترین بازیکن باشند یا در مدرسه نمره 20 بگیرند. پیامی که پشت این عمل پنهان شده این است که تو در مدرسه به اندازه کافی خوب نیستی. داشتن انتظار بی جا تنها اعتماد به نفس کودک را از بین می برد. چه باید گفت؟ با تاکید به نکات مثبت بگوئید: خیلی عالی است که نمره های 20 زیادی در کارنامه ات داری اشکالی ندارد نمره 17 گرفتی چون تو تمام سعی خود را کردی و هر انسانی ممکن است اشتباه کند سعی کن اشتباهاتت در آینده کمتر شود لزومی ندارد همیشه و همه کس نمره 20 بگیرند.
مقـــایسه کـــردن " چرا مثل پسرخاله ات نیستی ؟ وقتی به سن تو بروم، دو کیلومتر پیاده به مدرسه می رفتم. وقتی به کودک می گویید که رفتارش مثل خواهرش خوب نیست.
تخم حسادت و بددلی را بین فرزندان خود می کارید. بچه ها نباید در خانواده و فامیل مقایسه شوند چون در مقابل خواهران و برادران خود احساس بی ارزشی و بد بودن را خواهند داشت. حتی تعریف مثبتی هم می تواند همین نتیجه را داشته باشد. وقتی می گوید: « تو در بازی فوتبال از برادرت بهتری » همان احساس مقایسه و ناسازگاری را بین آنها به وجود می آورید. بهتر است بگویید: تو در بازی فوتبال به اندازه برادرت هنگامی که به سن تو بود خوب هستی. از سال گذشته تا به حال در زبان پیشرفت کرده ای.
شـــرم زدگـــی " باید از خودت خجالت بکشی. درست مانند یک بچه رفتار می کنی. نمی توانم باور کنم از این گربه کوچک می ترسی."
هنگام خجالت? کودک? احساس می کند نقص دارد یا بی لیاقت است. خجالت کشیدن بیشتر از این که رفتار او را درست کند موجب از دست رفتن روحیه و تحقیر او می شود. برخی پدرها و مادرها با انگشت گذاشتن روی نقاط ضعف کودک، مانند شب ادراری او را تحقیر می کنند. خجالت زده کردن کودک موجب می شود که او عوامل تحقیرش را پنهان کند. بهتر است بگویید: گریه نکن? تو دیگر بزرگ شده ای. گربه آنقدرها هم ترسناک نیست.
تهدید کـــردن " اگر نیایی می روم و اینجا تنها می مانی. اگر دوباره این کار را انجام دهی، به پلیس می گویم ترا ببرد."
تهدید گفتن جمله یا کلمه اغراق آمیزی است که پدر و مادر به کار می برند تا کودک را بترسانند مانند این جملات: « اگر درست رفتار نکنی تمام استخوانهایت را می شکنم » تهدید موجب ترس در کودک می شود و او احساس می کند که در محیطی ناامن و پر از دشمن زندگی می کند. تهدید به تنها گذاشتن کودک برایش بسیار دردناک و سخت است چون او بسیار حساس است و برای نیازهای اساسی و اولیه زندگی با پدر و مادرش نیاز دارد. آنچه باید گفت: به بچه ها باید هشدار داد نه تهدید برخلاف تهدید? هشدار واقعی و معقول است. با گفتن جمله « اگر .... در نتیجه ...» به او هشدار می دهید که نباید به رفتار بدخود ادامه دهد. مانند « اگر دوباره خواهرت را بزنی، دیگر نباید با او بازی کنی.»
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:38 عصر ] [ شبنم موحد ]
اگر مجبورید یک حرف را چندین مرتبه برای فرزند پیش دبستانی خود تکرار کنید تا گوش کند، این مطلب را مطالعه کنید. عده ای از پدر و مادرها وقتی می بینند فرزند کوچکشان به حرفهای آنها در لباس پوشیدن یا در جمع کردن وسایلش و ... توجهی نمی کند و به تماشای تلویزیون یا بازی ادامه می دهد دائم صدایش می کنند و فریاد می کشند. آنها فکر می کنند که هر چه بیشتر حرفشان را تکرار کنند ، فرزندشان سریع تر گوش می دهد. در حقیقت، قضیه بر عکس است. به طور معمول اگر قبل از انجام کاری گفته خود را 4 ، 5 یا 6 مرتبه تکرار کنید، بچه می آموزد که نباید گوش دهد. بچه ها زرنگتر از آن هستند که ما فکرش را می کنیم. آنها ارزش زمانی که برای اولین مرتبه او را صدا می کنید و زمانی که واقعاً با او کار دارید را می دانند و احتمالاً از 5 یا 10 دقیقه اضافی استفاده کرده و به بازی خود ادامه می دهند.
اگرچه هنگامیکه بچه، خود را به نشنیدن زده و یا حرفتان را جدی نمیگیرد، بسیار ناراحت کننده است، ولی بچه های 4-3 ساله از این که میتوانند با بی اعتنایی و گوش ندادن، والدین را عصبانی نمایند، احساس قدرت میکنند. پس با این قضیه به طور شخصی برخورد نکنید. بچه ها در این سن نمیخواهند که بد و بی ادب باشند، آنها فقط میخواهند استقلال خود را نشان دهند. البته اکنون، تشویق به عادت خوب گوش دادن، مشکلات گوناگونی را در آینده بر طرف خواهد کرد. به طور مثال فرزندتان در مدرسه مشکل توجه بر روی چیزی را دارد و نمی تواند در درسهایش تمرکز کرده و یا دستورات را دنبال نماید. چنانچه حرفهای شما را نادیده می گیرد، نباید بگویید این مسئله به مرور زمان به خودی خود حل خواهد شد. دستورات زیر به فرزند پیش دبستانی شما کمک می کند تا بدون آنکه خود بفهمد، دقت و توجه بیشتری بر روی مسائل داشته باشد.
· عصبانـــــی نشـــــوید.
تلاش کنید تا آرامش خود را حفظ کرده و با صدای آرام صحبت نمایید ، حتی اگر مجبور شدید برای چند لحظه ای به خلوتگاهی پناه آورید. هر قدر بلندتر صحبت کنید، مطمئناً بچه ها نه متوجه صدای بلند شما و نه مفهوم کلماتتان خواهند شد.
· مسائــــل را بــــرای فـــــرزندتان شــــــرح دهید .
بچه ها هنگامی که به آنها دستور داده می شود سر به لجبازی می گذارند. به جای آن که بگویید، چطور جرأت نمودی سنگها را پرتاب کنی!، بگویید: سنگ برای پرتاب کردن نیست، توپ را پرتاب می کنند. بدین طریق بر روی رفتارش تأثیر گذاشته و راه چاره ای را بدون پرخاشگری به او ، یافته اید.
· مطالب را به سادگـــــی عنـــــوان نمایید .
به جای سخنرانی کردن به نرمی ولی با قاطعیت حرف بزنید . به این طریق او یاد می گیرد که راجع به هر کاری که باید انجام دهد، فکر کند بدون آن که نیازی به سرزنش و ملامت برای فراموش کاری یا گوش ندادن باشد.
· از فـــــرزند خود بخواهید که مطالب مهـــم را تکــــرار کند.
این روش موقعی مفید خواهد بود که می خواهید فرزندتان نتیجه ی کاری را بفهمد. بگویید : «باید ماژیک هایت را قبل از نهار جمع کنی بگو ببینم کی ماژیک هایت را جمع می کنی؟
· ارتبـــاط واقعــــی بــــرقـــــــرار سازید.
چنانچه فرزندتان جذب فعالیتی گردیده، به آرامی دست به شانه او زده تا متوجه شما گردد. از او بخواهید موقعی که صحبت می کنید به شما نگاه کند، اگر بچه تان با چشم ارتباط برقرار می سازد، برایش بسیار سخت است که لجبازی نماید.
· جدولـــــی را تهیــــه نمایید.
چنانچه صبح ها سخت ترین زمان در روز است. به او مسئولیت داده و با کمکش جدولی از تمام کارهایی که باید انجام دهد (مسواک زدن، شستن صورت، لباس پوشیدن، خوردن صبحانه و پوشیدن کفشها) تهیه کنید. بسیاری از بچه ها دوست دارند که جدول را بررسی کرده و موفقیت خود را اعلام نمایند.
· به او تـــــوجه کامـــــل داشته باشید.
چنانچه می خواهید او به حرفهای شما گوش دهد، باید به گفته هایش گوش دهید. بنابراین هنگامی که روزنامه در دستتان است و آن را می خوانید با او صحبت نکنید. تمام توجه خود را به او داده و اگر امکان پذیر نیست، علت آن را برایش شرح دهید. (عزیزم، اکنون مشغول انجام کاری هستم اما دوست دارم که به گفته هایت گوش دهم. در عرض پنج دقیقه پیشت می آیم و به حرفهایت گوش می کنم.) به علاوه، به آنچه که او می گوید اهمیت دهید. چنانچه می گوید که سردش شده است ، نگویید : اینجا آنقدرها هم سرد نیست. به جایش بگویید: سردت شده؟ بیا برویم و لباس گرمت را برداریم.
· بــــی جهت نگـــــران نشوید.
اکثر بچه های کوچک که در گوش دادن با مشکل مواجه بوده و بعضی اوقات بی قرار می شوند با کمبود توجه روبرو هستند. افرادی با این مشکل، این رفتارها برایشان به صورت عادت در آمده است، بنابراین چنانچه این بی توجهی در زندگی روزمره اش تأثیر گذاشته، باید مورد ارزیابی قرار گیرد. به خاطر داشته باشید، در این زمینه بچه ها با بزرگترها واقعاً فرقی ندارند. بچه ها می خواهند مثل شما، هنگام انجام کاری، کسی مزاحمشان نشود. این مسئله مانند این است که کتاب جالبی را در دست دارید و حاضر نیستید لحظه ای آن را کنار بگذارید . در این شرایط شخصی می خواهد شما را وادار به انجام کار دیگری کند. بنابراین اگر می خواهید فرزندتان به آنچه که گفته می شود دقت کرده و آن را انجام دهد، در حالی که او را در «هنر گوش دادن» کمک می کنید، صبور و با توجه باشید.
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:31 عصر ] [ شبنم موحد ]
قـــرارمــــان هــمـــــان جـــای همـیشـــگـــی ..
فـــقــط ایـــن بـــــار ....
تـــــــو هـــــــم بـیــــــــــــا ...!!!
اللهم عجل لولیک الفرج
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:14 عصر ] [ شبنم موحد ]
برای این کاردستی به مداد و الگوی زیر و پارچه نیاز داریم.
الگوهای زیر رو پرینت می کنیم.
حالا مثل شکل بدوزید و برای تزئیین از دکمه استفاده کنید.
برای پنجره خونه از دکمه و لاستیک ماشین از دکمه استفاده کنید.
حالا شما می تونید از این ها برای سر مدادتون استفاده کنین.
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:0 عصر ] [ شبنم موحد ]
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 12:58 عصر ] [ شبنم موحد ]
والدین میخواهند بدانند نوزادشان چه چیزهایی را درک میکند و چگونه میتوان به رشد ذهنی او کمک کرد. در این مطلب میتوانید هفته به هفته با تواناییهای نوزاد آشنا شوید و بفهمید چگونه باید ذهن او را تمرین داد.
پدر و مادر شدن برای هر انسانی شیرین و لذتبخش است، به خصوص اگر تجربه اول آنها نیز محسوب شود. برای اینکه لذت این لحظات را صد چندان کنند لازم است شناخت خود را نسبت به مراحل رشد و نمو تازه وارد خود بالا ببرند. آنچه والدین باید در مورد نوزادان خود بدانند این است که همانگونه که به تقویت و رشد جسمی نوزاد خود اهمیت میدهند لازم است به تقویت و رشد ذهنی آنها نیز توجه کنند که این مستلزم شناخت کافی نسبت به این امر است. با ما همگام شوید تا مراحل رشد ذهنی کودک را تا 2سال مورد بررسی قرار دهیم.
مراحل رشد ذهنی کودک در 3 هفته اول
کودک از بدو تولد شروع به فهمیدن میکند، روز اول گوش میدهد و روز سوم علاوه بر گوش دادن واکنش نیز نشان میدهد. در روز نهم چشمانش را به سمت صدا حرکت میدهد و روز چهاردهم مادر خود را میشناسد. روز هجدهم صداهای کوتاه و تک از خودش تولید میکند و روز بیست و چهارم با شنیدن صدای مادر دهانش را تغییر شکل میدهد. در این مرحله کودک از فاصله 25 سانتیمتری میتواند اشیا رنگی را واضح ببیند.
- برای پرورش تواناییهای حافظه نوزاد در این مرحله
1- با انگشتان خود اشیا رنگی را در فاصله 25 سانتیمتری برای کودکتان تکان دهید.
2- تمام حواس کودک خود را تحریک کنید.
3- با کودک صحبت کنید و برای او نجواهای مادرانه بخوانید.
4- سعی کنید کودک تمام علائم و حرکات شما را ببیند.
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته چهارم زندگی
در این مرحله کودک حرکاتی را که هنگام صحبت کردن اتفاق میافتد، میفهمد و او نیز به نشانه تقلید این کار را با دهانش انجام میدهد. در این مرحله، واکنش نوزاد با توجه به آهنگ صدای مادر یا پدر متفاوت است، یعنی او آهنگ صدا را متوجه میشود. زمانی که با خشونت با او صحبت کنید، دچار اضطراب و نگرانی میشود و زمانی که با صدای آرام و ملایم با او صحبت کنید با آرامش و در سکوت به حرفهای شما گوش میدهد.
- برای پرورش توانایی حافظه نوزاد در این مرحله
1- با صدای آهنگین و ریتمیک با او صحبت کنید.
2- برای او نجواهای مادرانه بخوانید.
3- او را در آغوش بکشید و به آرامی تکان دهید و با او صحبت کنید.
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته ششم
در این مرحله وقتی شما با نوزادتان صحبت میکنید به شما لبخند میزند و صداهای کوتاه از ته حلق خودش تولید میکند و سرش را تکان میدهد.
- برای پرورش توانایی نوزاد در این مرحله:
1- اسباب بازی او را به چشمانش نزدیک و سپس دور کنید.
2- هنگام صحبت کردن با او صورتتان را به او نزدیک کنید.
3- با چهره شاداب و متبسم با او صحبت کنید.
4- هنگام صحبت به چشمان او نگاه کنید.
5- از جهات مختلف با او صحبت کنید تا جهت نگاهش را با صدای شما هماهنگ کند.
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته هشتم:
در این مرحله کودک به آنچه در اطراف خود میبیند و توجه او را به خودش جلب میکند خیره میشود. او به جهتهای مختلف نگاه میکند و به صداها و اشیا پیرامون واکنش نشان میدهد.
- برای پرورش توانایی حافظه نوزاد در این مرحله:
1-او را به حالتی قرار دهید که بتواند کاملا اطرافش را ببیند (به همراه بالش او را به حالت نشسته قرار دهید)
2-کودک را در کنار اسباببازیهای رنگی و شفاف قرار دهید.
3-برای کودک شعرهای کودکانه بخوانید و همزمان دستهایش را با آهنگ تکان دهید.
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته دوازدهم
در این هفته زمانی که با کودک صحبت میکنید کودک واکنشهای خود را با هیجان و خوشحالی از طریق لبخند و جیغ زدن و تکان سر و دستهایش به شما نشان میدهد.
- برای پرورش توانایی نوزاد در این مرحله:
1-شما نیز شادی خودتان را به او نشان دهید.
2-به او اسباببازیهای سبک و از جنسهای مختلف بدهید. این کار برای تمرین گرفتن و لمس کردن بسیار مفید است.
3-شعرهای کودکانه به زبان کودکانه خوانده شود.
4-نرمشهای ساده مانند تکان دادن ملایم اعضا، خم کردن زانوها، باز و بسته کردن دستهای نوزاد به سمت شکم استفاده کنید.
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته شانزدهم:
کودک در این مرحله اشیا و مکانهای آشنا را میشناسد و کارهایی را که همیشه انجام میداد درک میکند.
او با مشاهده سینه مادر یا شیشه شیر خودش هیجان زده میشود و برای رسیدن به آنها بیقراری میکند. او نسبت به اسباب بازیهای جدید و نو و افراد جدی و حتی حسهای جدید علاقهمند است و از خودش کنجکاوی نشان میدهد.
- برای پرورش توانایی نوزاد در این مرحله:
1- حس کنجکاوی نوزاد را ارضا کنید.
2- درباره آنچه او میبیند و کنجکاوش میکند با او صحبت کنید.
3- اسباببازیهای متنوع با اشکال مختلف و جنسهای متفاوت استفاده کنید زیرا اسباببازیهای جدید مسائل مختلفی را به کودک میآموزد. (از طریق حواس پنجگانه)
4- بهترین اسباببازیها صدادار هستند. (جغجغه)
مراحل رشد ذهنی کودک در هفته بیستم:
در این مرحله کودک بازی کردن از جمله آب بازی را دوست دارد. او به تصویر خودش در آینه لبخند میزند و میتواند دقایقی با تصویر خودش در آینه سرگرم باشد. او در این مرحله سرش را به سمت صدا میگرداند. او اشیا را نوازش میکند و حتی صورت پدر و مادر را نوازش میکند. او دستها و پاهایش را برای جلب توجه اطرافیان به سرعت تکان میدهد.
- برای پرورش توانایی نوزاد در این مرحله:
1- به کودک بیاموزید که به خواستههایش پاسخ میدهید.
2- زمانی که او با تکان دادن دست و پاهایش توجه شما را به خود جلب میکند شما با لبخند و صحبتهای زیبا او را متوجه کنید که به خواستههایش پاسخ خواهید داد.
3- افراد تازه وارد را به او معرفی کنید.
4- با او بازی کنید. (بازی دالی را بسیار دوست میدارد)
5- همراه با کودک بخندید و او را با اسم صدا کنید.
[ شنبه 92/8/4 ] [ 10:26 عصر ] [ شبنم موحد ]
نوزادان خیلی کوچک احساسی از خود به عنوان موجود مستقل انسانی ندارند. زیرا آنها واقعا اعتماد به نفس ندارند. مراقبت ها و لبخند ها برای کودک به معنای این است که "شما در جهان اهمیت دارید".
کودکان نوپا
همان طور که نوزدان رشد می کنند تا نوپا شوند،هنوز فهم کاملی از خود ندارند. آنها نمی فهمند که هر دو پا و دستشان متعلق به خودشان است.هر گاه مهارت جدیدی یاد می گیرید،احساس توانمندی برای انجام برخی کارها می کنند و یاد می گیرند چه کسی هستند.
· وقتی آن ها "نه" می گویند، آن ها واقعا می گویند که فرد مستقلی هستند و برای آنان خیلی هیجان انگیز و مهم است. این را با گفتن "نه" تمرین می کنند.
· نوپا ها درباره خودشان یاد می گیرند،یاد می گیرند که به چه شبیه اند،چه کارهایی می توانند انجام دهند و به کجا متعلق می باشند. آن ها در می یابند که شریک بودن بسیار دشوار است؛زیرا دقیقا یاد می گیرند چه کسی هستند وچه چیزی مال آن هاست.
· نوپا ها خود را از نگاه والدین خود می بینند. اگر والدینشان آن ها را دوست داشتنی و منحصر به فرد ببینند و به آن ها نشان دهند و این را اغلب اوقات به آن ها بگویند،سبب می شود که اعتماد به نفس آنان افزایش یابد. اگر آن ها این پیام را دریافت کنند که دوست داشتنی نیستند،اعتماد به نفسشان پایین می آید.
کودکان در سنین قبل از مدرسه
از سه سالگی بسیاری از کودکان یاد گرفته اند که ذهن و جسمشان متعلق به آن هاست. آن ها می توانند بر دوری از والدین خود غلبه کنند؛زیرا آن ها احساس امنیت درونی دارند. این کودکان هنوز اعتماد به نفس خود را از نظر ویژگی های جسمی از طریق مقایسه ی خودشان با دیگران یاد می گیرند؛ مثلا چه کسی قد بلندتر است، چه کسی سریع تر می دود.
کودکان در سنین مدرسه ابتدایی
بسیاری از کودکان هنگامی که برای اولین بار به مدرسه می روند،اعتماد به نفسشان پایین می افتد؛زیرا مجبورند بر موقعیت جدید کودکان و قوانین جدید غلبه کنند.
شکل گیری اعتماد به نفس در این سال ها بر این اساس است که چقدر کودکان می توانند از عهده تکالیف مدرسه بر آیند و موفق شوند، چقدر ورزش کنند و چقدرمی توانند با کودکان دیگر دوست شوند. استرس ها در خانه مثل دعوای والدین می تواند بر اعتماد به نفس کودکان تاثیر بگذارد. بنابراین مشکلات در مدرسه می تواند مثل دردسر داشتن با تکلیف مدرسه یا نداشتن دوست باشد.
نوجوانی
اعتماد به نفس در نوجوانی می تواند از تغییرات هورمونی و فیزیکی متاثر شود و برای آنان بسیار مهم است که چگونه به نظر می رسند. جوانانی که در زندگی خود هدف دارند،اغلب اعتماد به نفس بهتری دارند. چنانچه برای انجام دادن آن کارها خانواده هایی هستند که از آن ها حمایت می کنند. تعلق داشتن به گروهی از دوستان نیز،برای اعتماد به ن فس نوجوانان اهمیت دارد.
منبع: چگونه اعتماد به نفس را در کودکانمان افزایش دهیم
[ شنبه 92/8/4 ] [ 10:20 عصر ] [ شبنم موحد ]
یادش بخیر بازیهای بچگی؛ بازیهایی پر از جنب و جوش و هیاهو، بازیهایی که فقط لازم بود تندتر بدوی تا برنده شوی یا اینکه باید حواست را بیشتر جمع میکردی تا بقیه را از دور بازیها بیرون کنی، یادش بخیر.....
نام چند بازی دوران کودکی خود را به خاطر دارید؟ یکی، دو تا، سه تا یا آنقدر بچه شیطانی بودهاید که شمار آن از دستتان در رفته است؟تقریبا میتوان گفت که جواب کودکان دهههای 50 و 60، هفت سنگ، چوب و چرخ، دسش ده، شاه-دزد-وزیر، اسم فامیل، لی لی و …. است.
همینطور که این نسل به دهههای 60 و 70 میرسید بازیهای جدید و خلاقانه تری به آنها اضافه شد، این دو نسل دوران مزاحمتهای تلفنی کودکانه و آزار مردم به طرق مختلف از جمله زدن زنگ خانهها راس ساعت 2 و 3 بعداز ظهر، ترقه بازیهای وقت و بی وقت و البته بازیهای کم خطری مانند آب پاشی، استپ هوایی، بالا بلندی، گرگی رنگی و هزاران بازی مندرآوردی دیگر بود!
تا پایان این دو دهه، همه چیز داشت خوب پیش میرفت و بچهها واقعا سرخوش بودند و نصف بیشتر عمر خود را در کوچه و خیابان، مشغول بازی و شیطنت سپری میکردند.
اما با آغاز دهه 80 و یکه تازی کامپیوتر، بازیها رنگ مدرن تری به خود گرفت؛ کم کم توپهای پلاستیکی راه راه و لیگهای فوتبال محلهای و گرگم به هواها جای خود را به آتاری، سگا و میکرو داد.اکنون دیگر دهه 90 شده، دیگر کمتر میتوان کودکان را در کوچه و خیابان مشغول بازی و سر و صدا دید، حالا دیگر قوانین مجتمعهای مسکونی بازیهای سر ظهر، شب و نصف شب و کلا همه را ممنوع کرده، اگر هم کمی سر و صدا در کوچهها شنیده شود، والدین برای همدیگر شاخ و شانه میکشند و یکدیگر را متهم به عدم تربیت صحیح فرزند میکنند!
[ جمعه 92/8/3 ] [ 10:4 عصر ] [ شبنم موحد ]
وقتی خداوند کودکی را به یک خانواده عطا می کند، او را در کوچک ترین نیازهای طبیعی خود نیازمند و وابسته به والدین خود گردانده و لذا گریه زبان گفتاری او و پنجره ارتباطی وی با دنیای اطراف و والدین است.
کودک آزاری
افزایش گزارشات مربوط به صدمات و آسیب هایی که به کودکان وارد می شود از جمله سوء رفتار با آنان، استفاده از کودکان به منظور توزیع مواد مخدر و پیامدهای روانی، جسمی و اجتماعی ناشی از این آسیب ها موجب گردیده تا اغلب کشورهای دنیا توجه بیشتری را به این گروه آسیب پذیر جامعه مبذول دارند.
کودک آزاری از جمله آسیب های اجتماعی است که به دلیل گستردگی عوامل ایجاد کننده و تأثیرات عمیقی که این عوامل بر رشد و شخصیت کودک، خانواده و اجتماع می گذارد امروزه به عنوان یکی از اولویت های مسائل بهداشتی و درمانی کشورهای مختلف جهان مطرح می باشد.
از جمله انواع شایع کودک آزاری، آزار جسمانی کودکان است که اغلب اوقات نتیجه تنبیه بدون دلیل و غیر قابل توجیه می باشد.
بررسی ها نشان داده اند مرتکبین کودک آزاری جسمی در 75 درصد موارد والدین کودک (به خصوص مادر) ، 15 درصد سایر وابستگان بوده اند و در 10 درصد از موارد کودک آزاری جسمی، مرتکبین کسانی بودند که از کودک مراقبت می نمایند (مثل پرستار کودک). با توجه به درصد بالای کودک آزاری توسط والدین ،بر آن شدیم مختصری به این موضوع بپردازیم.
وقتی خداوند کودکی را به یک خانواده عطا می کند، او را در کوچک ترین نیازهای طبیعی خود نیازمند و وابسته به والدین خود گردانده و لذا گریه زبان گفتاری او و پنجره ارتباطی وی با دنیای اطراف و والدین است. او در هنگام سرما، گرما، گرسنگی، تشنگی و ... گریه می کند و از این طریق وضعیت خود را به اطرافیان اعلام می دارد. گریه ای که چندان خوشایند نیست و حتی امکان دارد اطرافیان را عصبی کند اما مسلما والدین دلسوز و پر حوصله نه تنها از این مساله آزرده نمی شوند بلکه با مهر و محبت و با کمال علاقه به این نیازهای کودک خود پاسخ می دهند.
[ جمعه 92/8/3 ] [ 9:53 عصر ] [ شبنم موحد ]
خیلی از پدر و مادرها فکر میکنند اگر فرزندشان جنب و جوش زیادی داشته و بازیگوش باشد، حتمابیشفعال است...
اختلال کمتوجهی و بیشفعالی، مشکل بسیاری از کودکان و البته نگرانی بسیاری از والدین است.
بعضی از والدین برعکس، حتی شیطنت و خرابکاری مفرط کودکشان را جدی نمیگیرند و آن را به حساب تیزهوشی و کنجکاو بودن او میگذارند.
این آزمون به شما کمک میکند دریابید فرزندتان به مشکل بیشفعالی و کمتوجهی دچار است یا نه.
هنگام جواب دادن به سوالهای زیر، این نکتهها را در نظر داشته باشید:
• سن فرزندتان را در نظر بگیرید.
• رفتار فرزندتان را در 6 ماه گذشته ملاک پاسخ دادن قرار دهید.
• توجه کنید که این آزمون به تنهایی نباید ملاک تشخیص یا درمان یک کودک باشد.
گزارههای زیر را بخوانید و برای هریک، یکی از گزینههای روبهرو را انتخاب کنید (امتیاز هریک از گزینهها در مقابل آنها نوشته شده) و در نهایت، مجموع امتیازهایتان را حساب کنید و تفسیر آزمون را بخوانید.
[ جمعه 92/8/3 ] [ 9:48 عصر ] [ شبنم موحد ]