تازه شاممان را در رستوران تمام کرده بودیم. در طول شام دختر 4 سالهام ستاره، تکههای مرغش را به این طرف و آن طرف پرتاب میکرد، دوست نداشت کلم بروکلی بخورد و آبلیموها را هم روی زیر بشقابیاش میریخت.
تازه بعد از همه این کارها از من بستنی میخواست. جواب من کاملا روشن بود: نه! با مخالفت من، ستاره نشست کف زمین و دستهایش را دور زانویش قلاب کرد و با یک چشمک به من گفت: «من میدونم که تو بهترین مامان دنیایی، توروخدااا.» این حالت ترکیب وحشتناکی از ناله و خواهش بود و من طبق معمول تسلیم شدم. مثل خیلی از بچهها، دختر من هم یاد گرفته چطور آنچه را میخواهد با تکرار رفتاری که در گذشته کارساز بوده به دست آورد. او نقطه ضعف مرا به شکل ماهرانهای با آه و ناله و یک نمایش اثرگذار نشانه میرود. این تنها یکی از چند روشی است که بچهها به طور مرتب برای رسیدن به هدفشان انجام میدهند(بسته به سن، مهارت زبانی، خلق و خو و تکنیکهای دیگر، کودک شما میتواند هرکدام از رفتارهای کجخلقی، پرتاب کردن اشیا و مدام بحث کردن را داشته باشد.)
در اینجا تعدادی راهبرد برای شایعترین درگیریهای رفتاری والدین با کودکان وجود دارد.
وقتی مدام «غر» میزند
او میتواند ساعتها حرف بزند تا شما را وادار کند به آنچه میخواهد تن دهید: «مامان من میخوام این برنامه رو ببینم»، «اگه بذاری این کارتونو تماشا کنم یه چیزی یاد میگیرم»، « اگه بذاری من این برنامه رو ببینم قول میدم اتاقمو تمیز کنم.»
چه بچههایی این کار را انجام میدهند: این نوع رفتار معمولا در 5 سالگی اتفاق میافتد زمانی که کودک میفهمد چطور از زبان و منطق برای بیان خواستههایش استفاده کند.
چه چیزی پشت این رفتار است:
کودک شما کمکم به جای جیغ و داد و هوار از کلمات برای قانع کردن شما استفاده میکند. او ممکن است همچنان اینطور فکر کند که اساسا جهان حول محور او میچرخد اما کمکم میبیند که دیدگاه دیگران چیست. همینطور که مهارت زبانی کودک رشد میکند او درمییابد از آنجا که ممکن است نظری متفاوت داشته باشد، بنابراین باید تلاش بیشتری در قانع کردن فرد مقابل انجام دهد.
[ جمعه 92/8/10 ] [ 10:45 عصر ] [ شبنم موحد ]
من به والدین پیشنهاد میکنم برای شیرخواران خود (کودکان زیر یک سال) اسباببازیهایی تهیه کنند که باعث تقویت حواس بینایی و شنوایی آنها شوند...
دالیبازی؛ بهترین بازی برای شیرخواران
رایجترین این اسباببازیها که معمولا در سیسمونی نوزادان هم وجود دارد؛ همان توپها یا عروسکهای موزیکالی هستند که بالای تخت کودک نصب میشوند و علاوه بر سرگرم کردن او، به تقویت شنوایی و بیناییاش هم کمک میکنند.
بهترین رنگ وسایل بازی برای شیرخواران، رنگهای براق و درخشان و به اصطلاح عام، فسفری هستند که به خوبی حس بینایی کودک را تحریک میکنند. شاید بد نباشد بدانید که وسایل مختلف بازی که شما در بازار میبینید، همه با توجه به شرایط سنی کودکان طراحی و تولید شدهاند بنابراین شما میتوانید بهترین لوازم بازی را برای شیرخوارتان از مغازههای سیسمونیفروشی خریداری کنید.
متاسفانه برخی افراد، شیرخواران را فاقد درک و شعور درست میدانند و به همین دلیل از خریدن اسباببازی برای آنها پرهیز میکنند و تصور میکنند که برای این بچه تفاوتی نمیکند با یک اسباببازی سرگرم شود یا با وسایل پلاستیکی آشپزخانه!
بهتر است اینگونه افراد بدانند که بچههایی که از دوران نوزادی و شیرخوارگی با وسایل بازی مختلف سرگرم شده و حواس بینایی و شنوایی و سایر حواسشان با این لوازم تحریک میشود در آینده کودکان موفقتری هستند و هوش بهتری هم در درک مسایل و درسهایشان خواهند داشت.
حتی شما میتوانید از سن 6 ماهگی به بعد، کتابهای مخصوص بچههای این سن را تهیه کنید و برایشان بخوانید یا از کتابها و اسباببازیهای پلاستیکی و براق مخصوص وان برای سرگرم کردن آنها در حمام استفاده کنید.
با توضیحهایی که داده شد، شاید برخی والدین گمان کنند که خریدن و در دسترس قرار دادن لوازم بازی برای شیرخوارانشان کافی است و آنها میتوانند شیرخوار خود را ساعتها در تختخوابش با اسباببازیها و وسایل زیبا و رنگانگ رها کنند و خودشان به کارهایشان برسند اما واقعیت، چیز دیگری است. اسباببازیهای موجود در بازار به هیچ وجه نمیتوانند جایگزین رابطه عاطفی والدین، بهویژه مادر، با کودکان شوند. شما باید چند ساعت از روزتان را به بازی با شیرخوار خود اختصاص بدهید و هنگام بازی او را در آغوش بگیرید.
هرچه سن شیرخوار شما بالاتر رفت و به یک سالگی نزدیکتر شد، میتوانید نوع بازیتان را با او تغییر بدهید. بهعنوان نمونه، دالیبازی، بهترین و سرگرمکنندهترین بازی برای شیرخواران محسوب میشود که پدر و مادر میتوانند بهوسیله آن با کودکشان ارتباط برقرار کنند.
[ جمعه 92/8/10 ] [ 12:24 عصر ] [ شبنم موحد ]
برخلاف نیازهای جسمی، نیازهای روحی و احساسی کودک ممکن است مشخص نباشد و به همین دلیل نادیده گرفته شود اما این نیازها به اندازه نیازهای جسمی مهم هستند.برآورده شدن نیازهای روحی کودک و در یک کلام سلامت روانی آنها باعث میشود بچهها خوب تفکر کنند ، پیشرفت اجتماعی داشته و مهارتهای جدید را بخوبی بیاموزند.
علاوه بر این، دوستان خوب و کلمات تشویق آمیز از جانب بزرگسالان همه برای کمک به پیشبرد اعتمادبهنفس و ایجاد عزت نفس مهم بوده و نگرش او را نسبت به زندگی بهبود میبخشد.
خانواده نقش اساسی در حفظ سلامت روانی کودکان دارد. در جریان رشد طبیعی هر کودک یک رشته تغییرات شناختی، عاطفی و اجتماعی را شاهد هستیم. کودک باید در محیط خانه تا حدی آزادی عمل داشته باشد و اگر کودک مدام توسط والدین محدود شود، در مدرسه اقدام به زورگویی خواهد کرد.
احترام گذاشتن والدین به کودکان، افزایش حس اعتماد به نفس و عزت نفس کودک و پرهیز از نامگذاریهای خشن و نادرست روی کودک از مهمترین عوامل پیشگیری از زورگویی کودک در مدرسه است.
توجه داشته باشیم تربیتی که آزادی را به کلی در کودک نادیده بگیرد و انتخاب و میل قلبی را از وی سلب کند و تنها مبتنی بر ترس و آداب خشک و بیروح ظاهری باشد، نهتنها دوام نمییابد بلکه در نهایت به رکود وعصیان کودک میانجامد.
کودکان و نوجوانان در حال حاضر در معرض رسانههای مختلفی مانند اینترنت و رایانه قرار دارند. اگر خانوادهها نتوانند به مقدار کافی روی آنها تاثیر بگذارند، کودکان و نوجوانان از اثرات منفی این وسایل جمعی در امان نخواهند بود، بنابراین لازم است خانوادهها در تربیت صحیح فرزندان خود بکوشند.
امروزه خانوادهها از حالت سنتی خود خارج و به خانوادههای مدرن تبدیل شدهاند. این موضوع باعث شده تا نحوه تربیت فرزندان با گذشته تفاوتهایی پیدا کند. علاوه بر آن با کاهش تعداد بچهها، فرزند سالاری در خانوادهها پدید آمده که همین امر موجب بروز مشکلات رفتاری در آنان شده است.
پذیرش پیدرپی خواستههای فرزندان باعث میشود آنان دچار حالت عدم تحمل ناکامی شوند. این در حالی است که آنان باید بیاموزند برای مدت زمانی رسیدن به خواستههای خود را به تعویق بیندازد. اگر خانواده این اصل را رعایت نکند، کودک در ورود به اجتماع دچار سرخوردگی میشود چون او عادت کرده سریع به خواستههای خود دست یابد و در کانون توجه باشد.
از سوی دیگر از این بچهها در خانواده در قبال خدماتی که به آنها داده میشود، مسوولیت خواسته نمیشود، در نتیجه آنان مشکلات رفتاری پیدا میکنند و مضطرب میشوند.
در نظر داشته باشید تقریبا همه کودکان در طول رشد و در جریان سازگاری با این تغییرات دچار مشکلاتی میشوند و استرس و تعارضی که به آن ایجاد میشوند ممکن است به مشکلات رفتاری، عاطفی و یادگیری در آنها بینجامد.
در این موارد مراجعه به روانپزشک یا متخصص علوم رفتاری میتواند کمککننده باشد. در واقع درصد بسیار بالایی از مراجعات به درمانگاهها و کلینیکهای روانپزشکی اطفال مربوط به کودکان و نوجوانانی است که مشکلات رفتاری، هیجانی و فکری دارند.
[ جمعه 92/8/10 ] [ 12:22 عصر ] [ شبنم موحد ]
رنگآمیزی راه بسیار خوبی برای بروز خلاقیت بچههاست. بهتر است والدین این اجازه را به کودکان بدهند که روشهای مختلف رنگآمیزی را امتحان کنند.در اینجا به چند مورد از رنگآمیزیها اشاره میکنیم.
رنگآمیزی برجسته با نخ
* کاسه
* رنگ لعابی، مایع
* نشاسته مایع
*نخ
*کاغذ
برای این فعالیت، رنگ مایع را با نشاسته مایع، به مقدار مساوی، در کاسه مخلوط کنید. مقداری نخ در مایع فرو کنید، بعد آن را روی کاغذ بیندازید. وقتی نقاشی خشک شد نشاسته باعث میشود نخ روی کاغذ بچسبد.
رنگآمیزی قطره ای
* کاغذ یا پاکت کاغذی قهوهای، بریده و باز شده
*رنگ لعابی، مایع
* قطرهچکان، قاشق یا نی
از کودک بخواهید با قطره چکان، قاشق یا نی، رنگ لعابی مایع را روی یک برگه بزرگ کاغذ یا پاکت کاغذیِ باز شده بریزد. کاغذ را در جهات مختلف کج کنید تا طرحی درست شود. رنگ دیگری را با قطرهچکان بچکانید و کاغذ را کج کنید. حاصل کار جالب است.
رنگآمیزی با هوا
* کاغذ
* رنگ لعابی
* قطرهچکان، قاشق یا نی
* شیشه خالی اسپری (یا تلمبه دوچرخه)
*از کودک بخواهید کمی رنگ روی یک قطعه کاغذ بریزد و با پمپاژ کردن هوا به وسیله شیشه خالی اسپری، رنگ را بپراکند. با فوت کردن از داخل یک لوله یا نیِ پهنِ پلاستیکی هم میتواند این کار را بکند. اگر خواستید، رنگ دوم و سوم هم بیافزاید. همچنین میتوانید انواع مختلف کاغذ را برای نتایج متفاوت، امتحان کنید.
رنگآمیزی با حباب
* روزنامه
* مایع ظرفشویی
* ظرف کمعمق
*رنگ لعابی
* نی
[ جمعه 92/8/10 ] [ 12:20 عصر ] [ شبنم موحد ]
هوش هیجانی مهارتی است که از بدو تولد در انسان وجود دارد و میزان آن در افراد مختلف، متفاوت است. قابلیتهای سرشتی کودکان از شناخت هیجانات و عواطف مختلف به تدریج در طول زمان و در محیط رشد میکند.
این که تا چه حد به کودک اجازه داده شود تا احساس شادمانی، عصبانیت یا ناراحتی خود را به زبان آورده و یا به تصویر بکشد نقش مهمی در افزایش سطح این مهارت دارد. آرام بودن پدر و مادر و انتقال این آرامش به کودک، تماس لمسی، کنترل حرکات و حتی تن صدا در برخورد با وی در کاهش اضطراب و افزایش توانایی اداره عواطف و احساسات کودک تاثیر ویژهای دارد.
همچنین همدردی کردن با بچهها در هنگام ناراحتی و خشم شان، به آنها شیوههای موثری در یادگیری حس همدردی با دیگران میآموزد. در این مواقع میتوانید با گفتن جملههایی مثل: ناراحت به نظر میرسی؟ دوست داری در خصوص موضوعی که ناراحتت کرده حرف بزنی؟ یا عبارات مشابه به آنها کمک کنید تا احساساتشان را بهتر بشناسند و روش درست ابراز یا مدیریت آنها را یاد بگیرند.
[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 8:32 عصر ] [ شبنم موحد ]
از چه سنی باید به بچه ها آموزش دهیم که عذرخواهی کنند؟
هر انسانی باید از مراحل مختلف رشدی عبور کند تا به بزرگسالی برسد. این مراحل رشد شامل رشد جسمی، جنسی، روانی و اجتماعی است. اگر دوران شیرخوارگی را کنار بگذاریم، کودک از 3 سالگی تا 7 سالگی و بعد، از 7 تا 11 سالگی در دوران کودکی به سر می برد. از 3 تا 7 سالگی یعنی سنین پیش از دبستان، کودک تفکر شهودی دارد، فکرهای عمیق ندارد و در کارهای خود، بی منطق است.
علاوه بر این، خودش را مرکز عالم می داند و تصور می کند همه باید مطیع او باشند و همه چیز را از آن خود می داند. نکته مهم تر اینکه کودک، خوب و بد را به صورت انتزاعی در نظر نمی گیرد و کارهایی را که انجام می دهد، خطا نمی داند. اما از سن 6 سالگی، به مرور زمان خوب و بد را می شناسد و منطق، کم کم در افکار و اعمالش شکل می گیرد. در سنین کودکی، بچه ها همه چیز را بزرگ تر از حد واقعی اش در نظر می گیرند و به بیان دیگر، همه چیز در نظر بچه ها غلو شده است، بنابراین والدین باید بدانند در این سنین، بچه ها را زیاد تنبیه یا تشویق نکنند چون بسیار مضر است.
کودکان، بسیاری از کارهای خود را بد نمی دانند، بنابراین چگونه باید به آن ها یاد بدهیم که عذرخواهی کنند؟
بچه ها در سنین کودکی، بیشتر به رفتار پدر و مادرشان توجه دارند، به عنوان نمونه، اگر پدر پشت تلفن به دوستش دروغ بگوید، دروغ گفتن برای بچه نهادینه می شود و احساس نمی کند اگر دروغ گفت باید عذرخواهی کند. والدین لازم است جلوی فرزندشان به صورت غیرمستقیم عذرخواهی کنند تا بچه یاد بگیرد اگر کار بدی انجام داد، لازم است عذرخواهی کند. البته این عذرخواهی باید به صورت معقول باشد، نه غلو شده.
چگونه والدین باید به صورت غیرمستقیم به بچه ها عذرخواهی را یاد بدهند؟
اگر کودک، کاری کرده که در جامعه عرف نیست و کار بدی تلقی می شود، والدین باید بدون اینکه شخصیت بچه را زیر سوال ببرند یا احساس منفی به کودک منتقل کنند، به عنوان نمونه به جای بیان الفاظی مانند «تو بچه بدی هستی»، «دیگر دوستت ندارم» به کودک خود بگویند «تو خوبی، ولی این کارت اشتباه بوده» یا «اگر من جای تو بودم، می گفتم ببخشید» علاوه بر این، والدین باید در نظر داشته باشند همان طور که نباید شخصیت کودکشان را زیر سوال ببرند، نباید نسبت به رفتار او بی تفاوت باشند و هر کاری کرد به رویش نیاورند.
روش های غیرمستقیم دیگر که والدین باید از آن طریق به کودکشان عذرخواهی کردن را بیاموزند، «نقاشی کشیدن» و «داستان اسباب بازی ها» است. در روش نقاشی کردن، اتفاقی که سبب شده کودک کار زشتی انجام دهد را نقاشی می کنیم. به عنوان نمونه، اگر کودک در مدرسه با دوستش دعوا کرده و او را کتک زده، این اتفاق را با کمک کودک نقاشی می کشیم و یک کودک گریان را ترسیم می کنیم و از کودک می پرسیم: «اگر بخواهیم دوستت لبخند بزند باید چه کار کنی؟» و آن زمان عذرخواهی را به او یاد می دهیم.
در روش داستان اسباب بازی ها نیز مشابه نقاشی کردن، از شخصیت های داستانی استفاده می کنیم و یک داستان تعریف می کنیم و از فرزندمان می خواهیم که در مورد آن کار بد، قضاوت کند. ممکن است پاسخ کودک، عذرخواهی نباشد. والدین باید به او کمک کنند تا به این نتیجه برسد.
در چه زمانی باید از کودک به صورت مستقیم بخواهیم عذرخواهی کند؟
اگر کودک با روش های غیرمستقیم که در بالا ذکر شد، عذرخواهی کرد، لازم است او را تشویق و یک هدیه کوچک برایش تهیه کنید. اما اگر کودک واکنش مثبتی نشان نداد یا سن کودک در حدی نبود که خوب و بد را تشخیص بدهد و کارش خیلی بد بود، به صورت مستقیم از او بخواهید که عذرخواهی کند. اما والدین باید توجه داشته باشند که این تقاضا همراه با خشم و خرد کردن شخصیت کودک نباشد.
به عنوان نمونه «تو بچه خوبی هستی، ولی انتظار من از تو این نبود» یا «من تو را دوست دارم، اما این رفتارت خیلی زشت بود، باید عذرخواهی کنی» یا «حتماً خسته بودی یا حواست نبوده که چنین رفتاری را مرتکب شدی» بعد از کودک بخواهید که عذرخواهی کند و سپس بگویید از دوستت می پرسم عذرخواهی کردی یا نه.
گاهی اوقات بچه ها در میهمانی، کار خطایی را انجام می دهند و والدین، در جمع از آن ها مصرانه می خواهند که عذرخواهی کنند. آیا این رفتار صحیح است؟
نکته مهم در مورد عذرخواهی این است که نباید غلو شده یا کم باشد. پدر و مادر باید توجه داشته باشند که برای یک اشتباه کوچک فرزندشان، نباید از او بخواهند یک عذرخواهی جدی انجام دهد و او را سرزنش کنند. یا برعکس اگر کودک، کار بسیار بدی انجام داده، بی تفاوت باشند و هیچ واکنشی نشان ندهند.
بنابراین اگر کودک در میهمانی، یک کار بدی انجام داد و این کارش عمدی بود، باید خیلی محکم و نه با احساس خشم و تنفر، از او بخواهید که عذرخواهی کند. اما اگر کار کودک غیر عمدی بود و درک درستی از آن کار نداشت، باید به صورت غیرمستقیم از او بخواهید که عذرخواهی کند. به عنوان نمونه بگویید: «خاله، من به جای پویا می گویم ببخشید، حواسم نبود» اما گاهی اوقات بچه ها متوجه کاری که می کنند نیستند یا سن آن ها به درک خیلی مسایل نمی رسد. به عنوان نمونه، اگر یک کودک 4 یا 5 ساله پایش را در جمع دراز کرد، نباید او را دعوا کنید و از او بخواهید از همه افراد حاضر در جمع با یک احساس منفی عذرخواهی کند. این کار باعث می شود اعتماد به نفس او کم شود و احساس حقارت کند و حالت وسواس گونه در رفتارش به وجود آید.
در برخی از موارد نیز پدر و مادر، عذرخواهی کردن را به فرزندشان یاد نمی دهند اما در جمع برای اینکه دیگران نگویند چه پدر و مادر بی تفاوتی، از کودکشان سوءاستفاده می کنند و در مورد هر اشتباه کوچک فرزندشان، او را وادار به عذرخواهی می کنند. این کار نیز اشتباه است و کودک را دچار عقده می کند.
آیا باید تفاوتی بین عذرخواهی کودک از والدین خود با دیگر افراد وجود داشته باشد؟
در وهله اول، کودک باید احترام گذاشتن را یاد بگیرد و بداند هر شخص چه جایگاهی دارد. پدر و مادر باید به فرزند خود بیاموزند که پدر و مادر یک حرمتی دارند، دوست یک حرمتی دارد، معلم جایگاه ویژه ای دارد، خواهر و برادر نیز از جایگاهی برخوردارند و این احترام را کودک از والدینش می آموزد. زمانی که کودک جایگاه اشخاص را درک کرد، نحوه برخوردش با افراد مختلف نیز تفاوت می کند. بنابراین، والدین باید در کنار رفتار مناسب خود، با بیان مثبت و دوستانه، احترام گذاشتن و عذرخواهی کردن از دیگران را به فرزندشان یاد بدهند.
بسیاری از کودکان به رغم رفتار مناسب والدینشان، اصرار دارند که کار بدشان را تکرار کنند و عذرخواهی نمی کنند. در چنین مواقعی والدین چگونه باید رفتار کنند؟
در چنین مواقعی، والدین باید نه واکنش مثبت نشان دهند و نه منفی. بی توجهی شاید کارساز باشد. اما اگر بچه ها باز هم اصرار به خطا داشتند، تنبیهاتی که جنبه جسمی ندارد، مناسب خواهد بود. این تنبیه ها نباید مسائل اولیه زندگی مانند غذا خوردن را دربرگیرد، بلکه باید قول هایی را که والدین به فرزندشان داده اند، محدود کند.
[ چهارشنبه 92/8/8 ] [ 8:24 عصر ] [ شبنم موحد ]
پرفشاری خون در دوران بارداری و اختلالات مربوط به آن مانند پره اکلامپسی (مسمومیت بارداری) در 10 درصد بارداری ها مشاهده می شود.
فشارخون بالا در دوران بارداری موجب کاهش ضریب هوشی (IQ) کودک می شود.
مطالعات محققان فنلاندی نشان داد بالا بودن فشارخون مادر در دوران بارداری، اثرات منفی بر مهارت تفکر کودک دارد و این اختلال تا دوران بزرگسالی ادامه می یاید.
این محققان معتقدند که پرفشاری خون در دوران بارداری و اختلالات مربوط به آن مانند پره اکلامپسی (مسمومیت بارداری) در 10 درصد بارداری ها مشاهده می شود و محیط رشد جنین در درون رحم را تحت تاثیر قرار می دهد. کاهش توانایی تفکر حتی در دوران سالمندی نیز ریشه در دوران جنینی دارد چرا که تکامل ساختار و عملکرد مغز در این دوران انجام می شود.
در این مطالعه تاریخچه پزشکی و فشارخون 398 مادر در دوران بارداری بررسی شد. پسران این مادران در بین سال های 1934 تا 1944 متولد شده بودند. مهارت تفکر این مردان در سن 20 سالگی و سپس در 69 سالگی مورد ارزیابی دوباره قرار گرفت. این ارزیابی ها شامل استدلال ریاضی، ارتباط چشمی و محیطی و مهارت های گفتاری بود.
بر اساس نتایج، در مردانی که مادرانشان مبتلا به پرفشاری خون در دوران بارداری بودند، نتیجه تست های مهارت تفکر در 20 و 69 سالگی، 3.46 نمره کمتر از سایر مردان بود. همچنین در این مردان روند کاهش نمره به ویژه در مورد تست های استدلال ریاضی، در فاصله 20 سالگی تا 69 سالگی بیشتر بود.
محققان این طور نتیجه گرفتند که پرفشاری خون در دوران بارداری موجب کاهش توانایی ادراک و شناخت در کودک شده و در این افراد با افزایش سن، کاهش قابلیت ادراک بیشتر از سایر افراد مشاهده می شود.
در حقیقت می توان این طور نتیجه گرفت که پایین بودن توانایی ادراک و کاهش این مهارت با افزایش سن، ریشه در دوران جنینی دارد.
[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 8:30 عصر ] [ شبنم موحد ]
این یک تمرین است!
بازیهایی مثل مامانبازی، خاله بازی و... در گروه بازیهای تقلیدی و نمایشی قرار میگیرند. بازیهایی که گرایش کودکان به آنها برخلاف تصور خیلی از پدر و مادرها نه تنها ایردای ندارد بلکه نقشی مهم و کاربردی در تکوین ساختار شخصیت کودکان نیز بازی میکند. دختر بچهای که کفش پاشنه بلند مادر را میپوشد، سراغ لوازم آرایش او میرود یا پسر بچهای که سراغ ابزار کار پدر میرود، تلاش میکند ویژگیهای شخصیتی پدر و مادر را به روش خودش درونی کند. دختربچهای که در بازیهایش رفتار مادر را تقلید میکند در حقیقت به تمرین نقش جنسیتی خودش با استفاده از نمادهای مادرانه مشغول است و این دقیقا همان اتفاقی است که در مورد پسربچهای که در بازیهایش پدر را تکرار میکند، رخ میدهد.
بعد از 20 ماهگی
تعیین محدوده سنی دقیق برای گرایش کودکان به بازیهای تقلیدی و نمایشی، کاملا نسبی و در گرو شرایط محیطی و ویژگیهای رشدی آنهاست. اما بنابر قواعد رشدی بچهها از 20 ماهگی به بعد برای تکرار و تمرین بازیهایی که کنش متقابل شرط اصلی آنهاست، آمادهاند. حال آنکه بازیهای تقلیدی و نمایشی مثل خالهبازی و مامانبازی هم در همین گروه قرار میگیرند. اما اگر کودکی زودتر از این سن به بازیهای تقلیدی گرایش پیدا کند در حقیقت این توانایی را دارد که زودتر از قواعد معمول محیطش را درونی کند. بنابراین نه تنها جای نگرانی برای والدین باقی نمیماند بلکه آنها باید این گرایش را در شمار توانایی و امتیازهای فرزندشان قرار بدهند.
[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 8:26 عصر ] [ شبنم موحد ]
خلاقیت، از مهمترین اصولی است که باید در تربیت کودکان، آن را مدنظر قرار دهیم. خلاقیت و پرورش آن، موجب افزایش اعتمادبهنفس، کمک به پیدا کردن کلید حل مسایل در زندگی، نگاه زیبای انسانها به زندگی، دوری از هرگونه احساس بیمعنی بودن زندگی، پرورش حس کنجکاوی و در نتیجه، شکلگیری شخصیت سازنده و پویا میشود. یکی از مهمترین راه های پرورش خلاقیت، انجام کارهای هنری توسط کودک است، ولی مهمتر از آن، نقش والدین در مدیریت و حمایت از کارهای هنری کودکان است. درباره اینکه والدین چگونه میتوانند با همیاری خود، موجب پرورش خلاقیت هنری در فرزندان شوند، به نکتههایی اشاره میکنیم که در ایجاد فضای سالم برای تربیت کودکان خلاق، موثر خواهند بود.
فراهم کردن امکان دسترسی همیشگی کودکان به مواد مصرفی نقاشی و حجمسازی:
همانطور که مواد غذایی مختلف مانند لبنیات،پروتئینها و...، باید در اختیار کودک قرار بگیرند و برای رشد جسمی کودک لازم هستند، مواد دیگری نیز وجود دارند که موجب رشد خلاقیت میشوند، مانند خمیر بازی، کاغذ، مداد رنگی و... در واقع، این مواد، غذای ذهن کودک به حساب میآیند. با دسترس بودن این مواد ، کودک میتواند در تمام لحظات، به کشف دنیای درون و بیرون خود بپردازند و شخصیت خویش را کامل کند.
ایجاد فضای مناسب برای فعالیت ذوقی کودکان، صرف نظر از محدودیتهای رایج:
امر و نهی فراوان و محدودیت والدین برای کارهای کودکان، بهخصوص کارهای هنری آنها باعث میشود کودکان نتوانند تمایلات درونی خود را بروز دهند. همین مساله، بهمرور زمان، موجب انفعال، عدم تحرک و ضعف در قدرت بیان آنها میشود. بهتر است اجازه دهیم تا جایی که ضرر زیادی به ما وارد نمیشود، از شور و شوق آنها در کارهای هنری حمایت کنیم.
دخالت نکردن بزرگترها در فعالیتهای هنری کودکان:
مهم نیست که نقاشی کودکان زیباست یا نه، مهم نیست آنها چهقدر از رنگ استفاده میکنند و مهم نیست که انتظارات ما در نقاشیها و کارهای هنری کودکان برآورده شود؛ مهم آن است که کودک، از کار هنری خود لذت ببرد، به کشف دنیای درون و بیرون خود بپردازد، احساس خوبی داشته و روح خود را آزاد کند. هرگز نباید از آنها بخواهیم چیزی را که ما دوست داریم، بسازند. همچنین دست بردن و اضافه کردن بعضی چیزها به آثار کودکان، موجب رنجش آنها میشود. ما فقط باید آنها را تشویق کنیم؛ حتی اگر کار آنها، زیبا نباشد.
تاکید نکردن بر استفاده از مواد اولیه گرانقیمت و نفیس در فعالیتهای هنری کودکان:
تشریفات و استفاده از وسایل گرانقیمت، مورد پسند والدین است، نه کودکان. آنها دوست دارند آزادانه و با احساس راحتی، به کار هنری خود بپردازند. این راحتی، شاید به قیمت تمام کردن رنگها و کثیف کردن لباسشان تمام شود، اما در نهایت، احساس خوبی خواهند داشت. احتیاط و مواظبت از وسایل و ابزار هنری، روح آنان را درگیر مسایل حاشیهای میکند و این مساله، مانع خلاقیت است.
اهمیت دادن به آثار هنری کودکان از طریق نگهداری، مراقبت و استفاده از آنها در تزیین اتاق:
این کار، به معنی احترام گذاشتن و ارزش دادن والدین به کار کودکان است و تشویق خوبی برای آنهاست. آنها یاد میگیرند که ساخته دستشان، ارزشمند است و از این راه، اعتمادبهنفس به دست میآورند. آنها یاد میگیرند که به فکر خلق آثار بهتری باشند و این روند مثبت، همچنان ادامه پیدا میکند.
هرگز بچهها را تشویق نکنید در مسابقات که کودکی را مقابل کودک دیگر قرار میدهد، شرکت کنند:
خلاقیت، یک آفرینش منحصربهفرد است. مهم، کشف، ابداع و تولید کردن آثار هنری است. ارزشگذاری آثار هنری کودکان از طریق مقیاسهای جهان بیرونی، کودک را مطیع شرایط بیرونی میکند و او، دیگر تلاش میکند که رضایت الگوهای بیرونی را به دست آورد تا عقب نماند. این مقایسهها، بسیار مخرب خواهند بود. والدین باید یاد بگیرند که به کودکان، توجهی غیرمشروط را اهدا کنند؛ فارغ از اینکه آنها، در چه سطحی قرار دارند و تا چه حد، سلیقههای پدر و مادر را برآورده میکنند.
[ سه شنبه 92/8/7 ] [ 8:20 عصر ] [ شبنم موحد ]
در یکی از شب ها ، کودک وحشت زده از خواب بیدار می شود و اصرار می کند ، که یک هیولا دیده است و گریه سر می دهد. شما ممکن است مانند بسیاری از پدر و مادرها منکر هیولا شوید و بگویید که هیولا واقعیت ندارد ! و سپس سعی کنید آنها را بغل کرده و آرام سازید تا دوباره بخوابند. اما اگر کودک شما کمتر از 4 سال داشته باشد ، بر اساس تحقیقات تازه ، بهتر است که او را در خیالاتش رها کنید و راحتش بگذارید . در عوض ، به او کمک کنید که با هیولا جنگ کند . مثلا با یک تفنگ اسباب بازی به سمتش شلیک کند . و یا به او بگویید که این یک هیولای دوست است !
ماندن کودکان در اوهام و خیالات خودشان ، در مهار ترس به آنها کمک زیادی می کند . قوه خیال پردازی آنها را تقویت می سازد و اگر سعی کنید که این خیالات به سمت مثبت سوق داده شوند بیشتر موثر خواهد بود .
بر اساس یک سری آزمایش ها ، کودکان پسر ، مایل به جنگ با موجودات ترسناک دنیای خیالی خود هستند . اما دختران بیشتر به دوری جستن و پنهان شدن تمایل دارند . در نیمه شب با کودک خود درباره واقعی بودن هیولا به بحث و مجادله نپردازید. وقتی صبح شد می توانید در این باره با وی صحبت کنید . بدانید که برای یک کودک خواب آلوده و زیر 4 سال ، تنظیم توجه از واقعی به خیالی یا بر عکس در نیمه شب دشوار است .
به هر حال ، حفظ دنیای خیالی کودکان ، به والدین کمک می کند که آنها را با داستان ها و قصه ها بهتر آموزش داده و تربیت کنند.
[ دوشنبه 92/8/6 ] [ 1:41 عصر ] [ شبنم موحد ]